loading...

پایان نامه های ارشد

 دانلود متن کامل پایان نامه بررسی عوامل مؤثر بر یادگیری دروس بخوانیم و بنویسیم پایه اول و دوم ابتدائی

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

پیشگفتار :‌

بی شك آینده هر جامعه ای به كیفیت و كارآیی آموزش و پرورش آن كشور بستگی دارد. از این رو هر چه كارآیی و بهره‌دهی برنامه‌های آموزشی مؤثرتر و مفیدتر باشد صرفاٌ به این معنا نیست كه هدفها و محتوای آموزش و پرورش در قالب جملاتی زیبا و شعار گونه توصیف شود، بلكه منظور تلاشهای هماهنگی است كه به منظور ایجاد بافت مشترك بین هدفها و روشهای مناسب آموزشی انجام می‌گیرد تا مقاصد و نیازهای پیش‌بینی شده در عمل تحقق یابد. در این راستا معلم بدون آشنایی لازم به چگونگی عمل یادگیری دانش‌آموزان و قانون های آن نمی‌تواند در امر آموزش و پرورش موفق شود و به هدف مطلوب برسد. اگر چه ممكن است فعالیتهای متعددی را انجام دهد اما همه این فعالیتها بی ثمرباشد. همانند كشاورزی می‌باشد كه بدون اطلاع از خواص زمین زراعی خود و مقیاس زمینی لازم برای بدست آوردن محصول مورد نظرش و ابزار و آلات لازم به زراعت بپردازد كه طبیعی است محصول مورد نیازش را به دست نخواهد آورد. پس برای حصول نتیجه مطلوب باید راه صحیح استفاده از عوامل مؤثر بر یادگیری را دانست و آنها را به كار گرفت. و در این امر هم به دانش‌آموزان كمك نمود و هم به معلمین پایه‌های اول چرا كه معلمین پایه اول پایه‌ها را بنا می‌كنند كه اگر پایه محكم و اصولی بنا شود مشكل یادگیری بقیه ی كارها به طور منظم و اصولی پیش می رود و معلمین پایه‌های بالاتر از درس نخواندن دانش‌آموزان خود در اذیت و آزار نخواهند بود.

 

موضوع تحقیق :‌

بررسی عوامل مؤثر بر یادگیری دروس بخوانیم و بنویسیم پایه اول و دوم ابتدائی .

 

ضرورت و اهمیت مسأله :

پیشرفت روز افزون علم و تكنولوژی و فن آوری های جدید روز به روز احساس نیاز به آموختن و یادگیری را افزایش می‌دهد. انسان امروزی برای برقراری ارتباط با محیط رو به پیشرفت و مملو از تكنولوژی های جدید و وسایل ارتباطی پیشرفته نیاز به آموختن دارد. هر چند این انسان از محیط اطراف و دیگران آموزشهایی می‌بیند و چیزهایی می آموزد اما این آموزشها نه كافی و نه منظم و گاهی نیز در ارتباط با هم نیز نیستند و در بیشتر موارد اختصاصی نیز نیستند. در حالی كه انسان برای برقراری ارتباط با استفاده از وسایل صنعتی پیشرفته نیاز به آموزشهای خاص دارد. از این رو كسی می‌خواهد آگاهی خود یادگیری را در باره موضوعی معین افزایش دهد. باید راه درست آن را بیابد، در امر تعلیم و تربیت معلم بدون آشنایی لازم به چگونگی عمل یادگیری دانش‌آموزان و قانون های آن نمی‌تواند در امر تعلیم و تربیت موفق شود. زیرا یادگیری بر یك رویكرد یا عنصر معینی مبتنی نیست. بلكه به عوامل و متغیرهای زیادی ارتباط دارد. ارتباط بین چیزی كه معلم خواهان آموختن به دانش‌آموزان است با چیزی كه دانش‌آموزان یاد می‌گیرند. معلم باید استراتژیهای مختلف این عوامل را در هم آمیزد تا پدیدة یادگیری صورت گیرد. برای همین یك معلم كار آزموده باید به شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری بپردازد و اختلالات یادگیری را از بین ببرد و با توجه به تغییراتی جدید كه در كتابهای بخوانیم و بنویسیم بوجود آمده است اطلاعات معلمین نسبت به روز افزایش یابد و برای برقراری ارتباط دانش‌آموزان با دنیای تكنولوژی باید یادگیری صحیح را از پایه شروع بنمائیم.

 

هدف كلی تحقیق :

تعیین و شناخت عوامل مؤثر بر یادگیری دروس بخوانیم و بنویسیم پایه‌های اول و دوم ابتدائی و یاری رساندن به دانش‌آموزان در جهت یادگیری بهتر این دروس

 

اهداف ویژه :

  • آگاهی داشتن از روشهای نوین یاددهی ـ یادگیری
  • اطلاع داشتن از عوامل مؤثر بر یادگیری
  • مقالات و پایان نامه ارشد

  •  

  • اطلاع داشتن از فنون و تكنولوژی های جدید
  • آگاهی داشتن از ویژگیهای رشدی ( جسمی و ذهنی ) دانش‌آموزان

 

سئوالات تحقیق :

  • آیا داشتن هدف و انگیزه یكی از عوامل مؤثر بر یادگیری است ؟

پرسشنامه‌های 10-9-8-7-6-5-4-3-2-1-

  • آیا دانش‌آموزانیكه آموزش پیش دبستانی دیده اند بهتر از سایر دانش‌آموزان دروس بخوانیم و بنویسیم را فرا می‌گیرند 17؟-16-15-14-13-12-11
  • آیا روشهای مشاركتی نقش مؤثر بر یادگیری دارند ؟ 24-23-22-21-20-19-18
  • آیا استفاده ازوسایل كمك آموزشی در یادگیری بخوانیم و بنویسیم باید های اول و دوم مؤثر است ؟ 30-29-28-27-26-25

 

متغیرها و تعاریف عملی آنها :‌

در این تحقیق متغیرها به دو دسته وابسته و مستقل تقسیم می‌شوند.

متغیر وابسته :‌یادگیری ( خواندن و نوشتن )

تعریف نظری :‌ تغییرات نسبتاٌ ثابت در رفتار فرد كه در اثر تجربه حاصل می‌شود و در این تحقیق منظور از یادگیری، یادگیری آموزشی و تحصیلی است. از نظر عملی از طریق پرسشنامه بسته پاسخ منظم چند وجهی از معلمین نظر خواهی می‌شود در مورد یادگیری دروس بخوانیم و بنویسیم

متغیر مستقل :‌

عوامل مؤثر ( مانند هدف و انگیزه، رفتن به پیش دبستانی ـ كاربرد وسایل كمك آموزشی )

نظری : مجموعه عوامل تسهیل كننده یادگیری هدف :‌جایی از یادگیری كه دانش‌آموز قصد رسیدن به آن جا را دارد. و انگیزه آنچه كه باعث می‌شود یادگیرنده توجه خود را به سوی یادگیری جلب نماید رفتن به پیش دبستانی، آمادگی ذهنی و عقلی و اجتماعی دانش‌آموزان را افزایش می‌دهد. وسایل كمك آموزشی یادگیری را عمیق تر می‌نماید.

عملی :‌ كه توسط پرسشنامه منظم بسته پاسخ چند وجهی از معلمین در رابطه با این عوامل نظر خواهی می‌شود.

 

جامعه آماری مورد بررسی :

2200 نفر از معلمین شاغل در پایه‌های اول و دوم مقطع ابتدائی در نواحی 7 گانه مشهد كه سابقه تدریسشان در این 2 پایه 5 سال باشد و مدرك تحصیلی آنها فوق دیپلم به بالا و سابقه آموزشی 10 سال داشته باشند و تركیبی از 1100 نفر مرد و 1100 نفر زن باشند.

نمونه آماری :

با توجه به وسعت و حجم نسبتاٌ زیاد جامعه آماری فوق و روش تحقیق توصیفی از 2200 نفر جامعه آماری 100 نفر در نظر می‌گیریم كه تركیبی از زن و مرد هستند ؛ 50 نفر

یک مطلب دیگر :

ای نماد چیست و چگونه باید آن را دریافت کرد؟

 معلم زن و 50 نفر معلم مرد می‌باشند .

 

متدولوژی تحقیق :

الف : روش تحقیق :‌

نظر به اهدافی كه در این تحقیق بررسی می‌شود و برای بدست آوردن سئوالات مطرح شده در این پژوهش و ماهیت اهداف از تحقیق توصیفی همبستگی استفاده می‌شود. در این پژوهش عوامل مؤثر بر یادگیری دانش‌آموزان از دیدگاه معلمین مورد بررسی قرار می‌گیرد كه باید به توصیف و تفسیر هر یك از عوامل پرداخته شود و محقق سعی دارد به توصیف واقعی و خصوصیات عوامل مؤثر در یادگیری دانش آموازن پایه‌های اول و دوم بپردازد و نتیجه جاصل از توصیف هر یك از عوامل را گزارش دهد.

ب :‌روش نمونه گیری :

به دلیل حجم زیاد و نسبتاٌ بزرگ جامعه آماری و تسهیل در جمع آوری اطلاعات از نمونه گیری تصادفی ناحیه ای یا خوشه ای استفاده خواهد شد. بدین ترتیب كه از بین 7 ناحیه آموزشی بصورت تصادفی خوشه ای 3 ناحیه آموزشی را انتخاب و از هر ناحیه حدود 9 مدرسه در نظر گرفته می‌شود كه حجم نمونه 100 نفر كه 50 نفر زن و 50 نفر مرد انتخاب می‌شود.

ج :‌ابزار تحقیق :‌

پرسشنامه : چون شرایط آن آسان تر، علمی‌تر و تكمیل آن یكنواخت است. كه پرسشنامه محقق از طریق كازیو اداره با توجیه مدیران مدارس نسبت به انجام تحقیق و موضوع آن به مدارس انتخاب شده فرستاده می‌شود و پس از مهلت مقرر توسط مدیران جمع آوری و از طریق دبیرخانه اداره به دست من می رسد.

د : ‌شیوه گردآوری اطلاعات :

محقق از طریق كتابخانه ها و پایان نامه های موجود در كتابحانه ها به جمع آوری اطلاعات پرداخته و با توجه به محدودیت تحقیقات انجام شده در این زمینه و عدم وجود تست استاندارد شده در این مورد محقق سعی می‌كند از پرسشنامه ساخته منظم، بسته پاسخ استفاده نموده كه نمونه آماری به آنها پاسخ خواهند داد.

ه : ‌روش آماری و تجزیه و تحلیل داده ها :‌

با توجه به اینكه تحقیق از نوع توصیفی می‌باشد و تعداد نمونه آماری 100 نفر می‌باشد از فراوانی و در صد استفاده می‌شود و از روش آمار توصیفی استنباطی برای محاسبه فراوانی ها ـ درصدها ـ جداول ـ توزیع فراوانی و رسم نمودار استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روشهای توصیفی ـ جداول، توزیع فراوانی درصد و رسم نمودارها برای به تصویر كشیدن این اطلاعات استفاده خواهد شد. در پاسخ پرسشنامه ها از مقیاس میكرت كه شامل خیلی زیاد ـ زیاد ـ متوسط ـ كم و خیلی كم استفاده خواهد شد.

و : ‌كاربردها :

1- برای معلمین در امر تعلیم و تربیت، برای یادگیری بهتر دانش‌آموزان در دروس بخوانیم و بنویسیم پایه‌های اول و دوم

2- برای مسئولین نظام آموزشی :‌ تا با برطرف كردن عوامل مخل یادگیری ؛ یادگیری را تسریع دهند.

3- سازمانهای آموزشی می‌توانند در فرآیند یادگیری از نتایج این تحقیق استفاده نمایند.

4- برای استفاده والدینی كه در خانه به یادگیری فرزندشان می پردازند.

چكیده تحقیق :

مفاهیم یادگیری عبارتند از : 1- انتقال مفاهیم علمی از فردی به فرد دیگر 2- كسب اطلاعات معلومات و مهارتهای ویژه. 3- تغییر در رفتار قابل مشاهده و قابل اندازه‌گیری. 4- كسب بینش های جدید با تغییر دادن بینش های گذشته 5- فرایندی كه از طریق آن رفتار موجود زنده در اثر كسب تجربه تغییر می‌یابد. 6- ایجاد و تقویت رابطه و پیوند محرك و پاسخ در سیستم عصبی انسان. 7- كسب شناخت و ادراك و بصیرت.                 8- فرآیند تغییراتی نسبتاٌ پایدار در رفتار بالقوه انسان دراثر كسب تجربه.

عوامل مؤثر در یادگیری عبارتند از : 1- آمادگی جسمانی ـ عقلانی ـ عاطفی فراگیرـ 2- تجربیات گذشته. 3- شرایط و محیط یادگیری 4- فعالیت یادگیرنده.              5- محرك (نیازهای اساسی مثل تعلق به گروه ـ ابراز خود ـ امنیت ـ میل و رغبت و علایق . 6- انگیزه و هدف. 7- روش تدریس معلم. 8- تمرین و تكرار. 9- تقویت و یادگیری. 10- استفاده از تكنولوژی آموزشی در جریان تدریس

نارسایی در حواس، هدف معلم از هر گونه تدریس یا آموزش اینست كه یادگیری دانش‌آموزان را برانگیزد، آسان سازد، سرعت بخشد و راهنمایی كند، بنابراین معلم نباید تصور كند كه بار آموزش كلاٌ بر دوش اوست و دانش‌آموزان جز گوش كردن و اجرا كردن وظیفه ای ندارند بلكه معلم بیشتر نقش راهنمایی یادگیری را خواهد داشت و مسئولیت یادگیری به عهده دانش‌آموزان است. تمرینات زیر بیانگر روش هائی است كه می‌تواند در كمك به فراگیری نوشتن كودكان مفید باشد. 1- تمرینات روی تابلو.               2- پرورش حركات نوشتن. 3- حالت نشستن در موقع نوشتن. 4- وضعیت كاغذ.              5- گرفتن صحیح مداد موقع نوشتن. 6- الگوها و قالبها. 7- ترسیم از روی مدل.               8- ترسیم بین خطوط. 9- نقطه چین. 10- ترسیم یا كاهش. 11- كاغذ خط دار.               12- خطوط معیار. 13- حروف ساده به مشكل. 14- راهنمائی شفاهی. 15- كلملات و جملات، كه بیشتر این موارد در بنویسیم پایه اول مشهود است .

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 69 سه شنبه 13 آبان 1399 زمان : 0:02 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه بررسی فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به دیس پپسی مراجعه كننده به درمانگاه گوارش بیمارستان حضرت رسول (ص) طی 3 ماه دوم سال 1383

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

چكیده:

دیس پپسی یكی از علل رایج مراجعة بیماران به درمانگاههای عمومی بوده و برای آن اتیولوژیهای مختلفی درنظر گرفته می شود. دیس پپسی به طور كلی به دو گروه بدون زخم و با زخم تقسیم می شود كه یكی از اتیولوژیهای مطرح در نوع بدون زخم اختلالات روانی است و بدلیل افزایش این اختلالات در سطح جوامع بر آن شدیم كه به بررسی ارتباط این دو بپردازیم.

روش تحقیق

106 بیمار كه به علایم دیس پپسی به درمانگاه مراجعه و در مراحل اولیه و در مراحل اولیه علت خاصی برای آنها یافت نشد، انتخاب شدند و برای این بیماران جهت بررسی بیشتر آندوسكوپی انجام شد. سپس این بیماران به دو گروه Case كه در نتیجه آندوسكوپی منفی و گروه Control كه در آنها نتیجه آندوسكوپی مثبت بود تقسیم و Beck’s Score بعنوان شاخص افسردگی  در این دو گروه سنجیده شد.

نتیجه

بررسی آماری نشان دادند كه اختلاف معنی داری از نظر Beck’s Score در گروه Case نسبت به گروه كنترل وجود نداشت كه این به نفع رد فرضیه دخالت افسردگی در ایجاد علائم دیس پپسی در بیماران آندوسكوپی منفی است.

 

فهرست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عنوان صفحه
فصل یكم  
مقدمه پژوهش و بیان مسئله 8
اهمیت مسئله پژوهش 11
اهداف پژوهش 18
فرضیه یا سئوالات پژوهش 18
تعریف واژگان 18
فصل دوم  
بازنگری منابع و مطالعات چاپ شده 21
فصل سوم:  
روش اجرای پژوهش 26
تعریف جامعه پژوهش 26
تعداد نمونه، روش نمونه گیری، معیارهای انتخاب نمونه 26
نوع پژوهش و روش انجام كار 26
ابزارهای بكارگیری 27
روش های تجزیه و تحلیل داده ها 27
رعایت نكات اخلاقی 27
فصل چهارم:  
نتایج 30
جداول 31
فصل پنجم:  
بحث و تفسیر و نتیجه گیری نهایی 37
محدودیت و پیشنهادها 40
بخش ضمایم:  
فهرست منابع 43
پرسشنامه 46
چكیده انگلیسی 53

 


مقدمه

دیس پپسی عنوانی برای نامگذاری مجموعه ای از علایم و نشانه های غیراختصاصی گوارشی است علایمی كه اغلب، موجبات ناراحتی طولانی بیماران را فراهم می آورند. دیس پپسی یك سندروم است، به این معنی كه دربرگیرنده تعدادی از علایم و نشانه های گوارشی است، بدون اینكه بر تشخیص خاصی دلالت كند. یافتن مكانیسمی كه توجیه كننده بروز علایم دیس پپسی باشد نیاز به بررسی بیمار و اغلب انجام آزمونهای پاراكلینیكی دارد.

مواردی وجود دارند كه در آنها هیچ كدام از مطالعات بالینی و پاراكیلینیكی، منجر به كشف یك مكانیسم شناخته شده كه پیدایش علایم را توجیه نماید نمی شوند. در این موارد از اصطلاح دیس پپسی عملكردی functional dyspepsia استفاده می شود.

اساساً اختلالات عملكردی (Functional) در برابر بیماریهای ارگانیك (Organic) قرار می گیرند. به طور كلی دیس پپسی به دو نوع عمده 1) با زخم 2) بدون زخم تقسیم می شود.

نوع بدون زخم آن بیمارانی هستند كه دارای سمپتوم های دیس پپسی هستند. بدون آنكه شواهدی از بیماریهای عضوی توجیه گر آن یافت شود (20/19) شایعترین بیماریهای عضوی كه منجر به دیس پپسی می گردند زخمهای پپتیك معده و اثنی عشر، رفلاكس معدی، مروی، سرطان معده، گاستروپازی، سنگ صفراوی می باشند (21)

دیس پپسی از شایعترین شكایات بیماران مراجعه كننده در درمانگاههای گوارش بوده و میزان بالایی از مشاوره های مربوط به این بیماری است (21) این بیماری دامن‌گیر متجاوز از یك چهارم جمعیت عمومی جهان است و یكی از علل شایع مشورتهای پزشكی می باشد و دربرگیرندة 5 درصد ویزیت بیماران در مطب ها و 70-40 درصد شكایات گوارشی آنان در درمانگاههای عمومی است (22) از آنجا كه هزینه بررسی و درمان بیماران مبتلا به دیس پپسی قابل توجه است و در مطالعات انجام شده هزینه متوسط بالغ بر یك میلیون دلار بدون محاسبات هزینه آندوسكوپی بر جامعه تحمیل می شود (22) از طرف دیگر این علایم كارایی بیماران را كاهش قابل ملاحظه‌ای می دهد، نیاز توجه به آن و یافتن راه حل مناسب براساس اتیولوژیهای ایجادكننده بر همگان مشهود است.

در بسیاری از بیماریهای عملكردی تأثیر اختلالات روانی همزمان، اثبات شده یا قویاً مورد شك قرار گرفته است. از طرفی با پیشرفت های قرن حاضر و افزایش استرسهای اجتماعی و قرار گرفتن اختلالات خلقی و به طور مشخصی افسردگی در رأس هرم كاهش امید به زندگی life expectaicy با در نظر گرفتن این واقعیت كه بسیاری از اختلالات روانی خود را به صورت جسمی نشان می دهند لزوم دانستن نقش این اختلالات در بروز دیس پپسی مشخص بوده می توان بار اقتصادی زیادی از دوش جامعه بردارد.

با كشف مدیاتورهای شیمیایی گوناگون در بافتها و ارگانهای مختلف بدن و مشخص شدن نقش آنها در واكنش های زیستی، پنجره ای جدید برای نگریستن به رخدادهای مختلف سوماتیك، از ورای دنیای عظیم و متنوع روانپزشكی گشوده شده است. در واقع با نگاه به مدیاتورهای مشترك بین دستگاه عصبی و سایر ارگانها و تغییرات شناخته شده سطوح این مدیاتورها در جریان بیماریهای روانی، می توان مكانیسمهایی را برای بیان چگونگی پیدایش بیماریهای روان تنی (Psychimetic) یا عملكردی (Functional) تصور كرد. به این ترتیب، تعریف بیماریهای عملكردی به عنوان اختلالات بدون عامل اتیولوژیك چندان صحیح نخواهد بود. بلكه باید مكانیسم‌های درونزای را

پایان نامه و مقاله

 درنظر داشت كه مستقیماً، یا با واسطه به تأثیر فعالیتهای روانی بر اندامها و ارگانهای مختلف بدن اعمال اثر می نمایند.

در این مطالعه، دیس پپسی برای بررسی ارتباط بین اختلالات روانی و سوماتیك انتخاب شده است. در نوع عملكردی این بیماری، نقش افسردگی شناخته شده است. سعی بر این بوده كه علاوه بر تحقیق وجود ارتباطی از این دست در بیماران مورد مطالعه، تأثیر عوامل مداخله گر دیگر نیز درنظر گرفته شده، مقایسه ای نیز بین شیوه افسردگی در دیس پپسی عملكردی و نوع ارگانیك به عمل آید. اساساً در این پژوهش سؤال این است كه آیا میزان افسردگی در كسانی كه دیس پپسی عملكردی دارند تفاوتی با كسانی كه دیس پپسی ارگانیك دانرد می كند یا خیر؟ و به همین دلیل به بررسی شیوع افسردگی در دو گروه مبتلا به دیس پپسی و دیس پپسی عملكردی پرداخته شده است.

 

بیان مسأله

دیس پپسی (Dyspepsia)

دیس پپسی یك نشانگان گوارشی است كه با تركیبی از درد شكمی و شكایاتی غیر از درد مشخص می شود. درد عموماً در بخش مركزی قسمت فوقانی شكم لوكالیزه می شود و ماهیت آن با درد ناشی از سایر سندرومهای گوارشی نظیر بیماری رفلاكس معده – مروی (GERD) و سندروم روده تحریك پذیر (IBS) متفاوت است (1).

تعریف دیگری كه برای دیس پپسی مطرح است تعریفی است كه Barbara etal از آن استفاده كرده اند و بدین صورت است كه علایم دوره‌ای یا پایدار شكمی، معمولاً در ارتباط با غذاخوردن، كه بیماران یا پزشكان معتقدند كه به علت ناراحتی در قسمت برگزیمال دستگاه گوارش ایجاد شده است اصطلاح دیس پپسی عملكردی ممكنست برای بیمارانی به كار رود كه این نوع از علایم را نشان می دهند و هیچ پروسه بیماری قابل توجهی در آنها شناخته نشده است (23).

این ستدروم دارای میزان شیوعی برابر  با 50 درصد در جمعیت عمومی است و می تواند در نتیجه بیماریهای ارگانیك، سیستمیك و متابولیك متعددی به وجود آید، ولی در اغلب مواقع زمینه ای كه توجیه كننده ایجاد بیماری باشد، حتی پس از ارزیابی های دقیق و گسترده مشخص نمی شود در چنین مواقعی از عنوان دیس پپسی عملكردی (Functional Dyspepsia) استفاده می شود (2 و 1).

در این بیماری آنچه بیمار را آزار می دهد علاوه بر درك ماهیت آن عنوان شد، مسائلی نظیر نفخ، تهوع، سیری زودرس، احساس پری شكم، بلی اشتهایی، سوزش سردل و اروغ زدن هستند كه می توانند با یا بدون ارتباط با صرف غذا باشند (1).

مكانیسم هایی كه در حال حاضر برای توجیه Functional Dyspepsia درنظر گرفته می شوند به سه دسته تقسیم می شوند (a التهاب مخاط دستگاه گوارش (b حساسیت بیش از حد (Hypersensitivity) و اختلالات حركتی دستگاه گوارش (Dysmatility) (3 و 1).

در هر حال تنوع نشانه ها و علائم، مطرح كننده وجود مكانیسم های متعدد پاتولوژیك زمینه ای در دیس پپسی عملكردی است بر اساس مكانیسم های احتمالی زمینه ای، دیس پپسی به دو زیرگروه تقسیم می شود كه این دو زیرگروه در مطالعات و گزارشهای مختلف با نامهای متفاوتی عنوان شده اند، ولی در همة آنها اساس تئوری بر اساس تقسیم بندی تقریباً یكسان است این دو زیرگروه عبارتند از: دیس پپسی بدون زخم و دیس پپسی همراه با زخم.

دیس پپسی بدون زخم با نامهای عملكردی (Functional)، ایدیوپاتیك، essential و دیس پپسی اولیه نیز معرفی شده است.

دیس پپسی همراه زخم با عناوینی چون دیس پپسی دارای علت مشخص و دیس پپسی ثانویه مترادف است (6 و 5 و 4 و 1).

 

انواع دیس پپسی

1) دیس پپسی ثانویه

در 40 درصد از بیماران مبتلا به دیس پپسی می توان یك علت ارگانیك برای توجیه علائم پیدا كرد در این حالت دیس پپسی از نوع ثانویه و دیس پپسی دارای علت مشخص

یک مطلب دیگر :

اصول برند سازی شخصی در تجارت

 نامیده می شود. (5)

شایعترین بیماریهای ارگانیك كه منجر به دیس پپسی می شوند عبارتند از, اولسرپپتیك (در معده یا اثنی عشر) بیماری رفلاكس معده – مری (GERD)، كانسر معده، گاستروپارزی، كوله لیتیازیس، پانكراتیت حاد یا مزمن، بیماریهای كه منجر به سوء جذب می شوند، انگلهای روده ای، ضایعات ایسكیمیك روده ای و سرطانهای شكمی خصوصاً پانكراس (4).

2)دیس پپسی عملكردی

در حدود 60 درصد از مبتلایان به دیس پپسی، ارزیابیهای متعدد، به كشف عامل توجیه كننده علایم بیمار نمی انجامد. در چنین مواردی، دیس پپسی عملكردی، ایدیوپاتیك، اویله یا بدون زخم می نامند (6 و 1). این نوع دیس پپسی به صورت وجود درد و احساس ناراحتی مزمن برای حداقل یك ماه تعریف می شود ناراحتی های شكمی می توانند سیری زودرس، نفخ شكمی بعد از صرف غذا و تهوع، استفراغ و سایر علایم غیراختصاصی باشند. شكایت باید در دوره‌های زمانی قابل توجهی وجود داشته باشند، بدون اینكه شواهد بالینی و پاراكلینیكی اعم از آزمایشات بیوشیمی، اندوسكوپی، سونوگرافی و غیره منجر به بافته شدن یك بیماری ارگانیك توجیه كننده علایم شوند. البته، حتی با درنظرگرفتن این خصوصیات، هوز هم بین شكایات مربوط به دیس پپسی و علایم و نشانه های سندروم روده تحریك پذیر همپوشانی و تداخل وجود دارد. (7)

دیس پپسی بدون زخم خود به چهار دسته تقسیم می‌شوند این چهار دسته عبارتند از: دیس پپسی زخم مانند (ulcer like)، رفلاكس مانند (Reflux like)، اختلال حركتی مانند (Dysmotility like) و نوع غیراختصاصی (5).

این تقسیم بندی بر اساس شكایت عمدة بیمار است به این صورت كه در نوع زخم مانند شكایت اصلی بیمار، درد اپی گاستر است شكایتی كه به طور عمده در بیماری اولسرپپتیك هم وجود دارد.

دیس پپسی رفلاكس مانند، با سوزش سر دل (Huitvuros)، رگورژیتاسیون محتویات معده در داخل مری، و یا هر دو، بدون وجود شواهد آندوسكوپیك واضح به نفع وجود مخاط بارت یا ازوفاژیت مشخص می شود. در دیس پپسی اختلال حركتی مانند (Dxysmotulity)، تهوع و استفراغ، سیری زودرس، نفخ و احساس سنگینی شكم شكایت غالب است.

در صورتی كه بیمار مشخصات هیچ یك از گروههای فوق را نداشته باشد یا بیمار تركیبی از علایم فوق را دارا باشد دیس پپسی از نوع غیراختصاصی (Non Specific) است. (7 و 5)

بین 40 تا 80 درصد از بیماران ممكن است شكایاتی را داشته باشند كه به دو زیرمجموعه یا حتی بیشتر تعلق دارند به علاوه، شكایات، با گذشت زمان تغییر می كنند.

البته لازم به ذكر است كه بر طبق آزمونهای انجام شده فقط وجود یا عدم وجود یك علامت یا مجموعه ای از علایم دیس پپسی كمكی به تقسیم بندی بیماران بر اساس تابلوی پاتوفیزیولوژیكی آنها نمی كند درحالیكه جنس مونث، وزن كم بدون و پری متوسط تا شدید سر دل بعد از غذا یا استفراغ بعد از غذا نشانه های احتمالی gostic Motor abnamalties هستند (179.

پاتوژنزدیس پپسی

فرضیه های متعددی برای توجیه بروز علایم و نشانه های دیس پپسی بدون زخم عنوان شده كه مهمترین آنها ذكر می شوند. برطبق یك فرضیه، افزایش سطوح ترشح اسید معده یا افزایش اسید معده یا افزایش حساسیت به اسید و یا هر دو مكانیسم عامل ایجاد شكایت مربوط به دیس پپسی می باشند (3). فرضیه اختلال حركتی، این پیشنهاد را مطرح می سازد كه اختلالات حركتی دستگاه گوارش فوقانی نظیر، رفلكس معده – مری (GERD)، گاستروپارزی، اختلالات حركتی روده كوچك یا دیس كنزی صفراوی سبب بروز علایم و شكایات دیس پپسی می شوند، اختالالات حركتی معده، به وسیله مطالعات سینتوگرافی تخلیه معده، الكتروگاستروگرافی و مانومتری آنترودئودنال در 25 تا 60 درصد از بیماران مبتلا به دیس پپسی بدون زخم ثابت شده است (6 و 5 و 3).

گاستریت ناشی از ویروس، التهابات عفونی ناشی از هلیكوباكترپیلوری و «عدم تحمل غذایی» كه بر اثرات آلرژیك یا پاسخ های ترشحی وابسته به مواد غذایی خاصی تكیه می كند، از دیگر فرضیه های مطرح شده هستند (8).

آنچه اهمیت دارد، توجه این موضوع است كه تغییرات سطوح ترشح اسید، یا اختلالات حركتی، ممكنست ثانویه به عامل اتیولوژیك دیگری باشند. به بیان دیگر، باید این احتمال را در نظر داشت كه اختلالات مذكور، در سیر بیماری پدید آیند و معلول عامل اتیولوژیك باشند نه اینكه عامل ایجاد بیماری.

فرضیة تشدید گیرنده های احشایی، بر اساس این باور است كه شكایات دیس پپسی به علت افزایش پاسخ به تحریكات فیزیكی نظیر فشار ناشی از دیستانسیون و تحریكات روانی می باشد (5).

بالاخره فرضیه روانی، بر اثرات اختلالات روانی در بروز شكایات گوارشی تكیه می‌كند و افسردگی و اضطراب یا اختلالات سایكوسوماتیك را منشاء اولیه بیماری می دانند (5 و 1).

گزارش شده است كه بیماران مبتلا به دیس پپسی عملكردی بیشتر دچار اضطراب neurotucisme و افسردگی نسبت به جامعه سالم هستند توانایی این افراد برای مطابقت با عوامل استرس زا ممكنست ناكامل بوده و راهی كه برای كنار آمدن با عوامل استرس زا انتخاب می كنند ممكن است بر علایم آنها تأثیر بگذارد (23).

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 70 سه شنبه 13 آبان 1399 زمان : 0:00 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه بزهكاری نوجوانان و علل و انگیزه های آن

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

1ـ مقدمه

بزهكاری و علل و انگیزه های آن ، از جمله مشكلات اجتماعی است كه از دیرباز چشم تیزبین و ذهن روشن محققین و دانشمندان از آن به دور نبوده است . مطالعة پژوهشهای متخصصان علوم انسانی در طی دو سه قرن گذشته نشان می دهد كه عده زیادی از آنان همواره وقت خود را مصروف این مهم كرده اند ،تا شاید كشف علل بزهكاری و از میان برداشت عوامل موثردر پیدایش آن راه گشایی در جهت رفع این آفت اجتماعی باشند. افزایش میزان تبهكاری و بزهكاری از نیم قرن پیش یعنی از اواخر قرن نوزدهم وپس از دو جنگ بین الملل اول و دوم ،كه منجر به متلاشی شدن خانواده ها وسرگردانی كودكان گردید، مورد بحث محافل بین الملل قرار گرفت. در سال 1984 در اعلامیه حقوق بشر و اعلامیه های سایر سازمانهای بین المللی لزوم توجه به حقوق اساسی و ارزشهای بشری و حفظ حقوق اساسی و ارزشهای بشری وحفظ حقوق حقه كودكان منظور گردید و به رسمیت شناخته شد.

بزهكاری نوجوانان یكی از انواع ناسازگاری زیستی روانی اجتماعی است و چنانكه لاوری میگوید،

سلوك رفتاری كه خود شخص را ارضاء نماید ولی مورد پسند جامعه نباشد سلوك دشوار یا بزهكاری و حتی در برخی موارد جنایت نامیده می شود . صرف نظر از قوانین تدوین شده برای این پدیده، بزهكار دیگر به عنوان یك فرد ضد اجتماعی كه برای مصالح اجتماع باید مجازات شود شناخته نمی شود، بلكه جوانی است مبتلا به اختلال در رشد شخصیت كه بزه وی نیز با توجه به الگوی شخصیتی و تاثیرات خانواده و رفتار و موازین آنها و شرایتی كه جرم اتفاق افتاده است ارزشیابی می شود. بطور كلی، عقاید گوناگونی در مورد افزایش بزهكاری ذكر شده است.

كانگر (1983) ازدیاد جرم و جنایت و تشكیل باندهای بزهكاری را توسط نوجوانان از اختصاصات جوامع كنونی دانسته و معتقد است كه تحرك جامعه امروزی از قبیل صنعتی شدن كشورها، ازدیاد مهاجرت، نفوذ فرهنگهای مختلف در یكدیگر ،ازدیاد مشكلات اجتماعی، اختلاف طبقاتی و فقر، فقدان اعتقادات مذهبی و اخلاقیات، منازعات خانوادگی، وغیره انگیزهای برونی و درونی نوجوانان را در ارتكاب بزه تشكیل می دهد.

تحقیقات و آمارها روشنگر رو به گسترش نهادن بزهكاری نوجوانان در اكثر جوامع می باشد. طبق گزارش موسسه تحقیق جرم و جنایت آمریكا(1987)، 90 درصد از نوجوانان آمریكایی حداقل یكبار مرتكب بزهكاری شده اند. همچنین آمار منتشره در سال 1984 در ایالت متحده آمریكا نشان می دهد كه 50000 نوجوان به جرم ارتكاب بزهكاری در كانون اصلاح و تربیتی نگهداری می شده اند (پاپالیا و الدز، 1985 ، صفحه 617 ).

گزارش دیگری در همین زمینه نشان می دهد كه خشونت و تبهكاری در جامعه آمریكا به طرز روزافزونی رو به گسترش نهاده است. به عنوان مثال در سال 1980 میزان جنایت در حدود 148 درصد و شامل بیشتر از 11 تا 13 درصد كل جمعیت آمریكا بوده است، گزارش دیگری از موسسه تحقیق جرم و جنایت در آمریكا نشانگر این مهم بوده است كه بین سالهای 1989ـ1980 میزان جنایت 69% ، تجاوزات جنسی 116 درصد. وبالاخره مشاجرات توام با خشونت 102 درصد نسبت به سالهای قبل افزایش داشته است. این آمار بخصوص در مورد بزهكاری نوجوانان هشدار دهنده بوده، و نشان داده است كه بین سالهای 1967ـ1958 در حدود 300 درصد سرقت توسط نوجوانان انجام گرفته است. ضمنا با آمار فوق باید 40% تبهكاری و بزهكاریهای گزارش نشده را نیز اضافه كرد . بطور نسبی بغیر از اتحاد جماهیر شوروی ، سایر كشورهای اروپای غربی آمار مشابهی در این زمینه داشته اند . از كشورهای اروپای شرقی آمار دقیقی در زمینه بزهكاری نوجوانان در دست نیست و به نظر می رسد بزهكاری نوجوانان یا بسیار محدود بوده، و یا با معانی دیگری تعبیر شده است(دی فلوئر و دیگران، 1987 ،صفحه 78).

 

2ـ بیان مساله :

هرگاه صحبت از بزهكار یا ناسازگاری جوانان و نوجوانان یا اجتماع می شود بلافاصله این فكر به خاطر خطور می كند كه از چه راه و با چه وسایلی می توان اعمال ضد اجتماعی و نابهنجار این گونه افراد را پیشگیری و یا كنترل نمود؟

امروزه در اكثر كشورهای پیشرفته دنیا، طرق و وسایل خاصی برای این مسئله حاد اجتماعی در نظر گرفته اند كه یكی از آنها تربیت مجدد اطفال و نوجوانان در كانونهای اصلاح و تربیت است . ولی باید توجه داشت برای اینكه بتوانیم نوای جوانی را، كه در داخل خانواده خود به خوبی تربیت نشده و بر اثر عدم هماهنگی جامعه خویش به صورت یك فرد بزهكار قانون شكن و ضد اجتماع در آمده است مجددا تربیت نموده وبا اصول و موازین حاكم بر اجتماع تطبیق دهیم می بایستی علاوه بر وجود وسایل و تجهیزات لازم ، وقت و فرصت كافی نیز برای این كار در اختیار داشته باشیم كه خود دلیلی بر ارائه خدمات آموزشی در محله های بزهكار خیز است .

امروزه این مطلب مسلم است كه جوان یا نوجوانی كه به سرقت و جیب بری و قاچاق مواد مخدر و نظایر این گونه اعمال ضد اجتماعی عادت كرده است به صرف توقف سه ماه یا شش ماهه در كانون اصلاح و تربیت تغییر روش نخواهد داد و هرگاه از زندان و یا كانون اصلاح و تربیت آزاد شود مجددا چون حرفه و كار شرافتمندانه نمی داند و ترك عادات قدیمی برایش مشكل است به محیط سابق و زندگی فساد آمیز خود مراجعت خواهد كرد .

بنابراین متفكرین و متخصصین اجتماعات غربی با ابداع و استقرار سیستم صدور حكم محكومیت به مدت نا معین مسئله اصلاح و تربیت و نوجوانان را به نحو مطلوب حل كرده و به موازات آن با تشكیل سازمانهای اختصاصی وابسته به دادگاههای اطفال برای استقرار یك نظم نوین در زندگی بی بندوبار نوجوانان بزهكار و ناسازگار راه حل های جدیدی یافته و بدین گونه از فشار بار دادگاه های اطفال نیز به نحو محسوسی كاسته و تعداد پرونده های ناشی از ارتكاب جرم جوانان بزهكار را بطور چشمگیر تقلیل داده اند .

در كشورهای غربی معمولا در جوار دادگاههای اطفال ، موسسات خاصی وجود دارد (كانون اصلاح و تربیت) كه عهده دار تربیت اطفال بی سرپرست بوده و قاضی اطفال این گونه كودكان را به آن موسسات تحویل می دهد . تجربه نشان داده است كه تشدید مجازاتها از تعداد قرون وسطائی نتوانسته عامل لازم و كافی برای پیشگیری و اجتناب

مقالات و پایان نامه ارشد

 از ارتكاب جرم و تكرار آنها باشد ولی آموزش توسط نهادهای مختلف شهری بر اساس نیازهای خاصی آن محیط ها توانسته نگرش اعضای آن جامعه خاص را تغییر دهد .

بنابراین باید بدنبال روشهای آموزشی و فرآیندهای آگاهی رسانی كه موجب جلوگیری از وقوع جرائم می شود، و از راه كشف آن علل كه بیشتر از فساد محیط یا از عكس العملهای احساسات و تمایلات ناآگاه مجرم سرچشمه می گیرد ، از وقوع حوادث ناهنجار و جرائم كاست و شخصیتهای معلول و حادثه جو را از بسیاری كارها كه سبب اتفاق جرمها می شود منع كرد .

جامعه شناسی كیفری با اندیشه های نو ، افكار جدید و ارزندهای كه مربوط به اعاده حیثیت افراد است ، می كوشد تا واقعیت را بصورتی كه باید جلوه گر سازد و بی عدالتیهایی را كه تا كنون رواج داشته است و باز هم ادامه دارد به وجهی شایسته آشكار نماید .

علم جامعه شناسی كیفری اثبات می كند كه بزهكاران حیوانی وحشی نیستند كه باید كشته بشوند، میكروب به شماره نمی آیند كه باید در نابودیشان كوشید ، زشت و پلید و نابكار و غیر قابل اصلاح نمی باشند كه به دیار نیستی رهسپار گردند . بلكه انسانند و می توانند مانند سایرین دارای اندیشه های عالی و منشها و اخلاقیات شایسته باشند و حتی در زمره بهترین انسانها در آیند به همین جهت ریشارد می نویسد :

كه فراموش شده است كه بزهكاران میكروب نیستند بلكه انسانند و جرم تنها عیب برخی از افراد استثنایی نیست ، بلكه تهدیدی است اخلاقی كه بر رفتار همه مردم ، سنگینی خود را تحمیل می كند .

امروزه به خوبی به ثبوت رسیده است كه خشونت و اجرای مكافات باعث ستیزه گری بیشتر بزهكاران می شود و هیچگاه و در هیچ زمانی و مكانی خشونت وسیله ارشاد و اصلاح نیست ، بلكه با آ موزش و آگاهی انسانی به اعضای جامعه می توان پیشگیری یا علاج واقعه قبل از وقوع را انجام داد.

ژرژ ویدال بوسیله آمارهایی كه از بزهكاران در فرانسه بدست آورد ، اثبات كرد كه رقم جرائم در این كشور و پس از اجرای كیفرهای بسیار سنگین افزایش یافت در حالیكه پس از آموزش های خاص مشروط بطور قابل ملاحظه ای كاهش پیدا كرد وبه همین جهت الن كی استاد تعلیم و تربیت در مورد سیاست كیفری صحیح می نویسد :

نرمش و ملایمت در جلسات آموزش به مراتب با ارزش تر از خشونت و شدت عمل است .

 

سوالات پروژه حاضر عبارتند از :

آیا بین ویژگی های فردی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های اخلاقی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های خانوادگی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های مذهبی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های اقتصادی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های فرهنگی نوجوانان و بزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

آیا بین ویژگی های اجتماعی نوجوانان وبزهكاری رابطه معنی داری وجود دارد ؟

 

 

3ـ اهمیت مسأله :

در ایران طبق گزارشهای آماری ،‌ تا سال 1345 تعداد بسیار كمی از نوجوانان در كانونهای تربیتی نگهداری می شدند . ولی از سال 1356 به بعد سرقت از ناحیه صغار كمتر

یک مطلب دیگر :

منابع و ماخذ پایان نامه ظاهر و باطن، فصوص الحکم، عقل مستفاد

 از 18 سال 65 درصد ،‌ میزان ضرب و جرح و چاقو كشی و قاچاق 45% افزایش داشته است . با توجه به آمارهای منتشر بطور خلاصه می توان گفت كه 50% از جرائم نوجوانان ،‌جرا ئمی علیه اشخاص از نوع ضرب و جرح غیر عمدی 45%‌ از نوع منازعه  و چاقو كشی و یا ضرب  و جرح منتهی عضو بوده است ،‌ و فقط 5% بقیه مربوط به قتل های عمدی می باشد ( صلاحی 1357،صفحه 48و 178) .

اكثر دانش پژوهان رشد و شخصیت نظیر فروید و اریكسون بر این عقیده می باشند كه دوران اولیه كودكی دورانی سرنوشت ساز و دوران نوجوانی یك بحران محسوب می شود . بدین جهت است كه رعایت بهداشت روان و بررسی بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری نوجوانان می باشد . به موجب آمارهایی كه توسط متخصصین امور تربیتی و جرائم اطفال در بلژیك بدست آمده است از تعداد 4221 مجرم صغیر تعداد 1607 نفر آنان یتیم بوده اند كه از این عده 406 نفر آنها هم پدر و هم مادر خود را در طفولیت از دست داده اند ،‌ضمناً‌تعداد 1201 كودك منتسب به پدران و مادران این گروه مجرم می باشند ،‌كه طبق همان آمار 937 نفر از پدران 264 نفر از مادران این گروه معتاد به مشروب بوده اند . تعداد 546 نفر از این اطفال دارای نامادری و یا نا پدری بوده و تعداد 316 نفر آنان پدران و یا مادران معتاد به مواد مخدر داشته اند . علاوه بر این ،‌ تعداد 228 نفر از اطفال مذكور از ازدواجهای غیر قانونی متولد شده ،‌ یعنی فاقد پدر قانونی بوده اند . ضمناً 189 نفر از كودكان فوق الذكر  نیز پدر و مادر مجرم  و محبوس داشته اند . و بالاخره تعداد 139 نفر از اطفال بزهكار مورد مطالعه پدر و یا مادرشان قبلا به موجب حكم دادگاه به حبسهای بیش از 3 ماه محكوم شده و بقیه نیز بر اثر سوء‌ معاشرت و عدم تربیت صحیح به ارتكاب جرم دست زده اند برخی یافته ها حاكی از آن است كه ، فشارزاهای روانی ـ اجتماعی در قالب رویدادها و تغییرات زندگی ،‌می تواند علت تغییر و دگرگونی عجیب در رفتار نوجوانان و جوانان باشد (هولمز وراهه ،1967 ، ص 116) . قوی ترین و متقاعد ترین شواهد ،‌از مطالعه هایی به دست آمده كه در شرایط مختلف ،‌پیامدهای فشارزاها مورد بررسی قرار گرفته اند . شرایط یا رخ دادهای طبیعی یا مصائب وارده (مصیبتها ) رویدادها یا تغییرات شدید شخصی ـ‌ اجتماعی ،‌ از مجموعه منابع بنیادی این مفهوم می باشند ( براهنی و همكاران ،1366ص 268)

ارتباط فشار زاهای شدید كه مغایر با تغییرات به هنجار هستند ،‌ جزء‌ شواهدی محسوب می شوند كه از لحاظ اولویت بر دیدگاه اختلالهای رفتاری ارجعیت یافته اند . گزارشهای بالینی و نتایج بررسیهای آماری -‌ پژوهشی ،‌ نشان دهنده آن است كه عمده ترین تأثیر رویدادها یا تغییرات زندگی این است كه كاركرده های روانی اجتماعی شخصی را دچار نقص كرده و پیامد این تجربه ناخوشایند ،‌ رفتار بزهكارانه خواهد بود (‌ پور افكاری ،‌ 1368،ص39 )

مساله بزهكاری نوجوانان و جوانان به طور كلی ،‌ از اهمیت فوق العاده زیادی برخوردار است . این مشكلات كه قسمت عمده آنها ریشه در خانواده و محیط زندگی دارد ،‌باعث می شود كه شخصیت سالم و نوجوان امروز آسیب پذیر و نوجوان فردا ،‌ در آینده به عنوان فردی كه دچار اختلالهای روانی – رفتاری است جلوه گر شود (بیلر ،1974،كدیور، 1371،ص96 )

در مطالعه تكوینی نوجوانان مقطع دبیرستان ،‌  وضعیت آموزشگاهی و محیط اجتماعی مربوط به آن عامل اصلی انجام هویتی در مقابل آشفتگی هویتی ،‌ كاربرد یافته است ،‌ نظریه مارشیا كه بحث از وجود تعهد و بران در چهار وضعیت مختلف آموزشگاهی از لحاظ ویژگیهای روانی – رفتاری اختصاصی یافته به سطح آموزشگاه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی می نگرد و پیامد این نظر ایجاد طبقات از لحاظ عوامل ایجاد كننده بهداشت روانی دانش آموزان مطرح هستند(سیف،‌1373، ص 116)

اگرچه خانواده می تواند تا حد زیادی نوجوانان و جوانا ن را در ارضای نیازهایش كمك كند ،‌ولی همیشه منابع محیطی و سطوح مختلف طبقات اجتماعی به شیوه ای كاربردی در رشد و سازگاری یا در مقابل ناسازگاری نوجوانان و جوانان و به تصویر كشیدن نشانه های آشفتگی های روانی –رفتاری مؤثر بوده اند. دلیل بزرگ این ادعاء این است كه همیشه در برخی از محیطهای زندگی با سطوح اقتصادی و اجتماعی یا پایین تر،‌وضعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی حاكم بر آن الگوساز رفتارهای ناسازگارانه بوده و همچنین طبق پژوهش های مشاهده ای سازگاری دارند و پیوسته با نیروهای قضایی و حقوقی درگیر هستند . وضعیت نارسای اقتصادی و اجتماعی خانواده ها (والدین)

گاهی نیازهای اساسی فرزندان راناكام می گذارند و گاهی عوانل مستعد كننده ای كه در شخصیت نوجوانان وجود دارند ،‌ مانع سازگاری كافی آنان می شوند . نتیجه مطالعه یابررسی بسیاری از پژوهشهای روانشناسان پرورش موید آن است كه سطوح مختلف طبقات اجتماعی ،‌خود تعیین كننده وضعیت اقتصادی نوجوانان و جوانان بوده و این عمل اجتماعی ،‌یعنی نشانه های روان ـ‌رفتاری مشاهده می شو د كه دانش آموز برای ارضای نیازهای خود در جهت نادرستی قدم می گذارد ،‌لازم است كه هرچه زودتر آنرا مشخص كنیم ،‌هرچه دانش آموز بیشتر به مكانیسمهای دفاعی یا واكنشهای نورتیك (روان رنجورانه ) پناه ببرد ،‌ غیر قابل انعطاف تر می شود و در مقابل تغییر ،‌ بیشتر مقاومت می كند . یكی از بزرگترین مشكلاتی كه روانشناسان آموزشگاهی برای متقاعد كردن دانش آموزان مدارس سطح پایین جامعه با  آن درگیرند ،‌ تغییر الگو های رفتاری همكلاسان یا همسالان در محیط مدرسه و اصلاح یادگیریهای كه به صورت مشاهده ای ،‌ نقش سرمشق را بازی می كنند (جی. ا. جانسون 1967).

برآوردهای بسیار درمورد درصد نوجوانان و جوانانی كه در یك فرآیند تغییر رفتار نوعی كاملاً سازگار شده اند و آنهایی كه سازگار نیستند وجود دارد . این برآوردها با توجه به معیارها یاملاكهای آشفتگیهای روانی ـ رفتاری و ابزارهای ارزشیابی شخصیت یانیم رخ روانی به دست آمده است و نشان دهنده تفاوت بین شاخصها در محیطهای تحصیلی و زندگی متفاوت می باشند . ولی دو مجموع ارقام ارائه می شود تا شاخص از آنچه در فعالیتهای آموزش براین تغییر رفتار نوجوانا ن و جوانان انتظار می رود داشته باشند . ایران منش و همكارانش (1989)برآورد زیر را بر اساس درجه بندی 800 نوجوان ده جوان كه تحت آموزش تغییر رفتار محلی قرار گرفته اند ارائه داده اند :

سازگار كامل :20 %

بدون مشكل مشخص :52%

دارای اختلال رفتاری : 20%

دارای اختلال در سازگاری :8%

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 130 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 23:06 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه پایبندی به دین دانشجویان

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

مقدمه

درادوار مختلف تاریخ بشری یكی از مولفه های مهم حیات اجتماعی انسان ها دین بوده است . كمتر جامعه ای را سراغ داریم كه دین با اشكال و تعاریف مختلف در هویت فردی و اجتماعی آن سهم وافری نداشته باشد. دین نه تنها از زندگی انسان امروزی كنار نرفته بلكه همچنان یكی از اركان مهم اجتماعات بشری باقی مانده است. به طوریكه تعمیق تداوم حیات دینی از یك سو گرایش فطری و ذاتی انسان عصر كنونی از سوی دیگر موجب شده دین و گرایشات دینی در زمره مهمترین دغدغه های عصر كنونی باشد.

بازگشت جهانی اندیشه های دینی و جنبش های اجتماعی یكی از غیر منتظره ترین رویدادهایی است كه قرن حاضر با آن مواجه است. امری كه ظهور و بروز دیدگاهها و موانع مختلف در این حوزه را به دنبال داشته است این امر برای جوامع دینی همچون جامعه ما اگر چه فاكتور بسیار مثبتی قلمداد می شود تلاشهای بسیاری را نیز در این حوزه به یاری می طلبد چرا كه حفظ و صیانت از روشهای دینی – اسلامی و دفاع از حقانیت این شریعت آسمانی مسئولیت تك تك آحاد جامعه را خاطرنشان ساخته و وظایف خطیر برنامه میزان نظام را یادآور میشود.

 

فصل اول

 

كلیات

 

بیان مساله

رشد فزاینده هنجارها و ارزشهای غیر دینی وگاها ضددینی در كنار بی تفاوتی رو به گسترش جامعه در خصوص باورهای مذهبی از جدی ترین مسائلی است كه در حال حاضر جامعه ما را با چالشهای جدی  مواجه ساخته است. آمیختگی انگاره های دینی –مذهبی با ارزشها وهنجارهایی كه ماهیتا محتوای دینی نداشته و از عوامگرایی صرف ناشی می شود ، باعث شده حقیقت دین بر اغلب اعضاء جامعه پوشیده مانده و بستر مساعدی را در جهت دین گریزی ودین ستیزی از سوی  برخی اعضاء جامعه و بویژه تحصیل كردگان فراهم آورد بطوریكه برای پاره ای از افراد جامعه این تصور قالبی را ایجاد كرده كه دین ودانش در تعامل با هم بوده و قابل تلفیق نمی باشند. این مسائل درمحیط های آموزشی بویژه دانشگاه بیش از هر فضای دیگری نمودیافته است به گونه ای كه با گذرزمان شاهد كمرنگ شدن پایبندی دانشجویان به دین و سستی در اعتقادات مذهبی آنها هستیم . این امر در كنار اهمیت نقش سرنوشت ساز قشر تحصیل كرده جامعه درآینده كشورو چشم داشتها و مطالبات روزافزون جامعه از آنان برای پیشبرد اهداف جامعه در عرصه های گوناگون بویژه در بعد فرهنگی – كه مذهب از زیر ساختهای اساسی آن است ، بیشتر نمود می یابد. آنهابیتبتتت

 

گذشته از آن عدم استفاده بهینه از سرمایه های مادی و معنوی موجود در محیط دانشگاه و بی توجهی مسئولین و برنامه ریزان آموزشی نسبت به این سرمایه ها برای پرورش اندیشه های دینی و تحكیم زیر بناهای مذهبی دانشجویان از مسائل مسلمی است كه پیشاوری جامعه است بویژه متأسفانه ذهنیت منفی برخی از اعضاء جامعه نسبت به محیط دانشگاه و مشخصاً دانشگاه آزاد در خصوص ضعف و سستی در پایبندی دانشجویان به دین و معارفت دینی در این قبیل دانشگاهها باعث شده این امر بیش از پیش مسأله ساز شود در كنار آن شكلگیری و رشد فضای فكری دانشجویان در محیطی كه آنچنان كه انتظار می رود عهده دار رسالت آموزش و تحكیم زیربناهای دینی نیست علاوه بر آنكه پاسخی به كنكاش های ذهنی دانشجویان در این زمینه نداده و چالشی را مرتفع نمی سازد هزاران چالش جدید را ایجاد نموده و با انتقال آن به جامعه مسائلی جدیدتری در سطح بسیار وسیع فراهم خواهد آورد.

مقالات و پایان نامه ارشد

 

این مسائل توجه جدی و تدقیق روز افزون به بررسی میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه را به دین آشكار می سازد چرا كه با اطلاع از میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه به دین و معارف دینی علاوه بر آنكه از مخاطرات آتی جامعه پیش گیری راه حل مناسبی برای مسائل مطرح شده در فوق پیش روی، قرار خواهد داد. امید اینكه این تحقیق و تحقیقاتی از این دست گام مؤثری در این راستا باشد.

ضرورت تحقیق:

دانشگاه با گسترش وسیع آموزشی و حجم زیاد مخاطبانش از عرصه هایی است كه نقش كلیدی در اندیشه سازی و اندیشه پروری در جامعه ها دارد. اهمیت غیر قابل انكار دانشگاه در تعمیق ارزشها و هنجارهای اجتماعی واقعیتی است كه به یقین از نگاه تیز بین مسئولین و سیاست گذاران آموزشی پنهان نمانده  و كوشش های گوناگون در اصلاح و بهبود كیفیت فضا و محتوای آموزشی در دانشگاه ها از مصادیق بارز آن است . لیكن تلاشهای صورت گرفته از سوی مسئولین در مقایسه با اهمیت سرمایه های مادی و معنوی كه دانشگاه چه در بعد مادی و چه در ابعاد انسانی در اختیار سیاست گذاران و متولیان امر آموزشی قرار می دهد، بسیار اندك است لذا مغنتم دانستن این سرمایه ها و استفاده بهینه از آنها از ضرورت های اساسی است كه لزوم تحقیق و پژوهش در ارتباط با میزان مقید و پایبندی دانشجویان به دین را آشكار می سازد.

همچنین محیط دانشگاه از بهترین عرصه هایی است كه بستر لازم جهت ایجاد و ابقاء اندیشه های دینی را در ذهن دانشجویان فراهم می آورد و به دلیل برخورداری از امكانات گوناگون فرصت آشنایی هر چه بیشتر و عمیق تر دانشجویان با معارف دینی را در اختیار آنان قرار می دهد از دیگر سوی كمیت و كیفیت سرمایه انسانی كه در اختیار دانشگاه است یعنی دانشجو و بویژه شرایط خاص سنی و روحی- روانی كه دانشجویان در سنین تحصیل در دانشگاه از آن برخوردارند قابلیت انعطاف و تأثیر پذیری بیشتری را در آنها ایجاد نموده كه این می تواند بعنوان مهمترین امكان توسط مسئولیت مورد استفاده بهینه قرار گرفته و به ارتقاء و رشد فكری دانشجویان در زمینه مسائل دینی كمك كند.

این موارد در كنار انتظار جامعه از  نقش غیر قابل انكار دانشگاه در ایجاد زیر بناهای فكری و شخصیتی جوانان و مطالبات به حق جامعه از دانشگاه در تأمین فضای فكری سالم و ترویج آن به سایر ابعاد زندگی اجتماعی دلیل دیگری است كه دقت نظر در حوزه مذكور و بررسی های لازم در این خصوص را می طلبد. گذشته از موارد ذكر شده در فوق موج گسترده تبلیغات منفی علیه باور داشتها و انكارهای دینی در كشورهای مسلمانان و بویژه در كشورها كه از سوی دشمنان و رسانه های خارجی به طور همه جانبه ذهن و فكر اقشار مختلف و بویژه جوانان را هدف قرار داده، واقعیتی است كه غفلت از آن عواقب وخیمی برای جامعه در ابعاد گوناگون به بار خواهد آورد لذا توجه به این امر و مقابله با آن از طریق آگاهی از میزان پابندی دانشجویان دانشگاه به دین و انگاره های دینی و برنامه ریزی اصولی در جهت حفظ و ارتقاء مؤلفه های دینی، ضرورت پرداختن به این موضوع را بطور جدی خاطر نشان می سازد.

اهداف پژوهش:

اهداف پژوهش حاضر در دو بعد اهداف كلی و اهداف فرعی قابل تجزیه است:

نخستین هدف كلی پژوهش حاضر عبارت است:

الف) عوامل درون دانشگاه مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین، كه اهداف فرعی زیر را در بر می گیرد.

  • بررسی میزان تأثیر ضوابط و مقرران مربوط به مسائل اسلامی در محیط دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی میزان تأثیر برگزاری مراسم مذهبی در ایام خاص در محیط دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی میزان تأثیر وجود امكانات لازم در جهت رشد فضای فكری دانشجویان در محیط دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی میزان تأثیر كیفیت متون آموزشی دانشگاه بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • یک مطلب دیگر :
  • نوروز امسال را با کشف جاذبه‌های قشم، سپری کنید
  • بررسی تأثیر برگزاری مراسم مذهبی در ایام خاص در محیط دانشگاه بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی تأثیر برگزاری مراسم نماز جماعت در محیط دانشگاه به میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی تأثیر پایبندی اساتید دانشگاه به دین و مؤلفه های دینی بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.
  • بررسی تأثیر كیفیت پوشش و وضعیت ظاهری اساتید و سایر دانشجویان بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

دومین هدف كلی پژوهش حاضر عبارت است:

ب) بررسی عوامل برون دانشگاهی مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین كه اهداف فرعی زیر را در بر می گیرد:

1- بررسی تأثیر تعامل و ارتباط با همسالات كم اعتقاد بر میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

2- بررسی تأثیر میزان مطالعه كتب مذهبی توسط دانشجویان دانشگاه آزاد بر پایبندی آنان به دین.

3- بررسی تأثیر كیفیت پوشش دانشجویان دانشگاه آزاد بر میزان پایبندی آنان به دین.

4- بررسی تأثیر میزان رعایت موازین اسلامی توسط دانشجویان دانشگاه آزاد بر میزان پایبندی آنان به دین

5- بررسی میزان تقید و پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به فرائض دینی از جمله نماز و تأثیر آن بر میزان پایبندی آنان

6- بررسی تأثیر سطح تحصیلات خانواده بر میزان پاپبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین

7- بررسی تأثیر منطقه سكونت دانشجویان دانشگاه آزاد بر میزان پایبندی آنان به دین .

8- بررسی تأثیر میزان برخورداری دانشجویان دانشگاه آزاد از رفاه اقتصادی بر میزان پایبندی آنان به دین.

فرضیات پژوهش:

فرضیه پژوهش حاضر با توجه به عوامل برون دانشگاهی و عوامل درون دانشگاهی مؤثر بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

الف: عوامل درون دانشگاه مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین.

  • اعمال ضوابط و مقررات در رابطه با مسائل اسلامی در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین
  • ایجاد فضای دینی و مذهبی در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • وجود امكانات لازم در جهت رشد فضای فكری در محیط دانشگاه درارتباط با مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • متون آموزشی دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • برگزاری مراسم مذهبی در ایام خاص در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • برگزاری مراسم نماز جماعت در محیط دانشگاه در ارتباط با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • پایبندی اساتید به دین و مؤلفه های دینی در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • نوع پوشش و وضعیت ظاهری اساتید در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.
  • نوع پوشش و وضعیت ظاهری سایر دانشجویان در محیط دانشگاه در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

ب) عوامل برون دانشگاهی مؤثر در پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین:

1- تعامل و ارتباط با همسالان كم اعتقاد در ارتباط با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

2- میزان مطالعه كتب مذهبی توسط دانشجویان در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

3- رعایت حجاب و موازین اسلامی از سوی دانشجویان در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

4- نوع پوشش و آرایش دانشجویان در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

5- میزان تقید و پایبندی به فرایض دینی از جمله نماز در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

6- سطح تحصیلات خانواده در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

7- منطقه سكونت به لحاظ شهری یا روستایی بودن در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

8-منطقه سكونت در شهر در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

9- میزان درآمد در ارتباط مستقیم با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

10- میزان برخورداری از رفاه اقتصادی در ارتباط با پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین قرار دارد.

11- نوع پوشش و میزان رعایت موازین اسلامی توسط دانشجویان چه تأثیری بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

12- میزان تقید و پایبندی به فرائض دینی از جمله نماز چه تأثیری بر پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

13- سطح تحصیلات خانواده چه تأثیری به پایبندی دانشجویان دانشگاه آزاد به دین دارد.

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 68 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 23:04 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه تأثیر آموزش سبك حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

 

چكیده:

هدف این تحقیق بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشكلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله (مقطع راهنمایی تحصیلی) بوده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق آزمون حرمت خود كوپر اسمیت و پرسشنامه مشكلات رفتاری راتر بوده است. از بین 68 دانش آموز 48 نفر كه نمرات آنها در پرسشنامه راتر 9 و بالاتر از 9 و در پرسشنامه حرمت خود پایین تر از حد میانگین بود به طور تصادفی انتخاب گردید و به گروههای آزمایش و كنترل تقسیم شد. گروه آزمایش به مدت 7 هفته (هر هفته یك جلسه 90 دقیقه ای) تحت تأثیر متغیر مستقل قرار گرفتند، در حالیكه گروه كنترل هیچگونه آموزشی دریافت نكردند. بعد از آن، پس آزمون انجام گرفت و داده ها با استفاده از تحلیل كوواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد كه بین میانگین های حرمت خود كلی دو گروه آزمایش و كنترل در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (P = 0). بدین گونه كه میانگین نمرات حرمت خود كلی گروه آزمایش نسبت به گروه كنترل بیشتر بود همچنین مقایسة بین میانگین های حرمت خود كلی دو گروه پسر و دختر در پس آزمون تفاوت معنی داری را نشان نداد. تأثیر متقابل جنسیت و آموزش حرمت خود در این تحقیق معنی‌دار نبود.

واژه های كلیدی: سبك حل مسئله، نوجوانان، حرمت خود، مشكلات رفتاری ارتباطی

 

 

بیان مسأله:

در خلال نیم قرن گذشته حرمت خود به عنوان یكی از سازه های اصلی شخصیت همواره مورد توجه روان شناسان بوده است. روزنبرگ (1979) بر این عقیده بود كه حرمت خود به معنای یك سازه كلی، ارزشیابی فرد از خود را به منزله موجود انسانی شایسته و با ارزش نشان می دهد. برخی از محققان (تفردی و ساوان، 2001) ابعاد اصلی تشكیل دهنده حرمت خود را در چهارچوب دو مولفه احترام و تمایل یا علاقه‌مندی6 قابل تمایز می دانند. این مولفان نشان داده‌اند كه حرمت خود كلی در دو سطح صلاحیت خود و علاقه به خود9 قابل جداسازی است. صلاحیت خود نوعی تجربه شخصی ارزشمند است كه در آن فرد خود را عامل عمل احساس می كند. بنابراین، سطح صلاحیت خود می تواند دارای جهت گیری مثبت یا منفی باشد. علاقه به خود، به عنوان بعد دیگر حرمت خود نیز شرایط و عوامل تجربه مفیدی را برای فرد به عنوان یك موجود اجتماعی فراهم می آورد (نقل از نورالله محمدی، 1384).

بدون تردید یكی از دلایل اصلی توجه پژوهشگران به مفهوم حرمت خود، اثر بالقوه آن بر سلامت است. پژوهش هایی كه به مطالعه اثرات حرمت خود اختصاص یافته اند آشكار ساخته اند كه «حرمت خود آسیب دیده» تحمل شرایط دشواری كه افراد در زندگی روزمره خواه ناخواه با آن مواجه می شوند را غیرممكن می سازد و پیامدهای

پایان نامه

 روانی و جسمانی زیان آوری را برای آنها به بار می آورد (تیلور و اسپینوال، 1996) این شواهد نشان می دهند كه گستره وسیع پیامدهای فردی مواردی چون اضطراب و افسردگی (نقل از كاپلان، 1996)، اختلال های جسمانی و روانی (اوگدن، 1998). مشكلات رفتاری و ارتباطی (سلیمی، 1376) و پاسخ های نامطلوب و انحراف آمیز مانند استفاده از مواد مخدر، خرابكاری، تحریف واقعیت (به نقل از كاپلان، 1996) را در بر می‌گیرد. بی‌تردید چنین پیامدهایی میزان آسیب پذیری فرد را به طور فزاینده ای افزایش می دهد كه این نیز به نوبه خود برای نظام های بین فردی و اجتماعی عواقبی چون جدا افتادن فرد از ایفای نقش بهنجار را به دنبال دارد (كاپلان 1996، نقل از طاووسی، 1380).

كوپراسمیت (1987) حرمت خود را به عنوان یك متغیر آستانه ای در نظر می گیرد، به این معنا كه حرمت خود پایین تاثیر بازدارنده ای بر پشتكار، اعتماد، و عملكرد تحصیلی (صدر السادات و اسفند آباد، 1380) می گذارد و عملكرد فرد را در قلمرو روان‌شناختی، جسمانی، خانوادگی و اجتماعی دچار اختلال می كند و وی را وادار می سازد تا در جهت تغییر موقعیت خود یا سازش یافتگی با آن گام بردارد؛ سازش یافتگی كه می تواند موثر یا ناموثر باشد (دادستان، 1377).

حرمت خود یكی از تعیین كننده های اصلی در شكل دهی الگوهای رفتاری- عاطفی به ویژه در نوجوانان بشمار می آید. چه از دیدگاه تحولی حرمت خود همچون دیگر ویژگی‌های كودكان در خلال كودكی و نوجوانان دچار تغییراتی می گردد. طبق نظریه تعالی خود2، نوجوان دارای ارزشگذاری منفی از خود، ارزشگذاری مشابهی را نزد همسالان داراست. به عبارت دیگر گروه همگنان موجب نگرش منفی به خود در فرد می‌شود و همین ارزشگذاری منفی موجب بی ارزشی خود شده كه در حیطه های مختلف حرمت خود تجلی می یابد. هرچه بیشتر نوجوان احساس بی ارزشی را در خود تجربه نماید، به همان نسبت احتمال درگیر شدن او در رفتارهای انحرافی افزایش می یابد (كاپلان، 1996، نقل از سلیمی، 1376). همچنین نتایج تحقیقات دیگر نشان می دهند كه حرمت خود همبستگی منفی با مشكلات رفتاری دارد. (شوایتزر و همكاران، 1992) در تحقیق خود نمونه های بالینی را مورد بررسی قرار دادند و ارتباط منفی بین حرمت خود و مشكلات رفتاری را در نوجوانان ارجاع شده به كلینیك ها به دست آوردند. میزان حرمت خود در این نوجوانان پایین تر از میزان حرمت خود در نوجوانان سالم بود. پترسون و همكاران (1992) متوجه شدند كه پسران پرخاشگر حرمت خود تحصیلی پایین تری نسبت به پسران فاقد پرخاشگری دارند و بین حرمت خود تحصیلی و بزهكاری همبستگی منفی وجود دارد.

از طرفی پژوهشگران در توجه خود به واكنش های افراد به سبك هایی كه آنان در رویارویی با «حرمت خود آسیب دیده» اتخاذ می كنند، معطوف ساخته اند و بدین نتیجه رسیده اند كه در مقابله با حرمت خود پایین، تغییرات بین فردی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد چه، تجربه احساس بی ارزشی خود تحت تاثیر متغیرهای متعددی قرار می‌گیرد، شیوه های ارزیابی مختلف، راهبردهای مقابله ای، عوامل مقاومت و آسیب پذیری از جمله متغیرهایی هستند كه تعیین می كنند چگونه حرمت خود پائین تجربه می‌شود و آثار آن چه هستند.

در این میان رابطه راهبردهای مقابله ای با حرمت خود پایین حایز اهمیت است. چه استفاده از سبك های مقابله ای كارآمد مقاومت فرد را در برابر حرمت خود پایین افزایش می‌دهد. برای مثال این باور كه امكان تعدیل رابطه بین حرمت خود پایین در ابعاد اجتماعی و تحصیلی با مشكلات رفتاری ارتباطی وجود دارد در نتایج تحقیقات ویندل و ویندل (1996) درباره نوجوانان نشان داده شده است.

كسیدی و لانگ (1996) سبك حل مسأله را به عنوان فرآیندی شناختی- رفتاری تعریف می كند كه افراد به واسطه آن راهبردهای موثر برای مقابله با موقعیت های مسأله‌زا در زندگی روزمره را شناسایی و پیشنهاد می كنند (نقل از محمدی و صاحبی، 1380). درزویلا و گلدفرید (1971، نقل از هاگا و همكاران، 1995) حل مساله را به عنوان فرایندی رفتاری خواه از نوع آشكار یا شناختی تعریف كرده اند كه الف) انواعی از پاسخ‌های متناوب بالقوه سودمند را جهت مقابله با موقعیت های دشوار در دسترس قرار می دهد. ب) احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از بین شقوق مختلف افزایش می دهد. (محمدی و صاحبی،1380). احساس حقارت و وابستگی از مشخصات عمده فرد با حرمت خود پایین است كه او را به بی‌كفایتی و ناتوانی در تصمیم‌گیری‌های سنجیده در مواجهه با موقعیت‌های مساله‌زا و فشارآور سوق داده و به ابراز واكنش‌های تكانشی و هیجانی وادار می كند. یافته ثابت این ادعا بر پایه نتایج تحقیقات (باتل، 1987؛ هارتر و همكاران، 1991؛ لوچمن و لامپرون، 1986؛ توث و همكاران،

یک مطلب دیگر :

نکات کلیدی آرایش صورت

 1992؛ سیلورستون و سالسالی، 2003) آشكار می‌سازد كه نوجوانان دارای مشكلات رفتاری ارتباطی اغلب حرمت‌خود‌كلی پایین از خود نشان می‌دهند. سیلورستون و سالسالی (2003) با مقایسه دو گروه از دانش‌آموزان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی و فاقد مشكلات رفتاری دریافت كه گروه واجد مشكلات رفتاری ارتباطی نسبت به گروه فاقد مشكلات رفتاری ارتباطی به طور معناداری راه حل‌های متنوع كمتری ایجاد می‌كنند. هم چنین او دریافت كه آزمودنی‌های دارای مشكلات رفتاری ارتباطی نسبت به آزمودنی‌های بدون مشكلات رفتاری ارتباطی تصمیمات سودمند كمتر و برانگیختگی بیشتری اتخاذ می كنند. با این همه، هر چند پژوهش های انجام شده در زمینه‌ی رابطه‌ی اختصاصی سه متغیر حل مساله، حرمت خود و مشكلات رفتاری ارتباطی بسیار محدود است اما اینكه راهبردهای حل مساله ممكن است به بسیاری از درمان جویان در مقابله با مشكلات رفتاری ارتباطی كه در اثر پایین بودن حرمت خود به وقوع می پیوندند كمك كنند دور از انتظار نیست چرا كه به نظر می رسد می توانند در كاهش شدت نشانه های مشكلات رفتاری ارتباطی و یا از شروع نشانه‌های اختلالات رفتاری ارتباطی پیشگیری به عمل آورند (سیلورستون و سالسالی، 2003). نتایج تحقیق (نزو و پری6، 1989، سیلورستون و سالسالی 2003) نیز حاكی از این است كه سبك حل مسأله یك روی آورد درمانی رفتاری- شناختی و سودمند برای درمان حرمت خودِ آسیب دیده نوجوانان دارای مشكلات رفتاری قابل دفاع به نظر می‌رسد. به لحاظ اینكه سبك حل مساله كه از ساختارها و فرایندهای شناختی- رفتاری است به واسطه آن فرد راههای موثر سازگاری با موقعیت‌ها و رویدادهایی كه منجر به واكنش‌های رفتاری ارتباطی می‌شود را كشف می كند، بنابراین آموزش شیوه‌های حل مساله راهی جهت دستیابی به ساخت های شناختی افرادِ با حرمت خود پایین است. مشخص كردن این ساخت های شناختی می تواند راهنمای درمانگران و پرورش كاران در آموزش مهارت های مقابله ای باشد. در تمامی روی آوردهای روان درمانگری تلاش اصلی بر آموختن مهارت های مقابله ای كارآمد به افراد آسیب دیده رفتاری ارتباطی می‌باشد. بنابراین تلاش های آنان می تواند متمركز بر كمك به مراجعان به ویژه نوجوانان برای رشد و گسترش منابع جدید یا شناسایی منابعی باشد كه اكنون در دسترس آنهاست (سیلورستون و سالسالی، 2003) لذا دانستن سبك حل مسأله در نوجوانان دارای مشكلات رفتاری ارتباطی می تواند در این زمینه راهگشا باشد. همچنین بررسی این شیوه ها در نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری ارتباطی گامی دیگر در جهت شناسایی بهتر و دقیق تر ماهیت این اختلالات خواهد بود.

در همین رابطه نزو (1986) یك مدل پنج مرحله ای شامل 1- جهت گیری 2- شناسایی مشكل و تعیین اهداف، 3- ایجاد راه حل های دیگر، 4- ملاحظه پیامدها و تصمیم گیری و 5- طرح ریزی و برری موفقیت را پیشنهاد می كند كه اگر به نحو سودمندی به كار گرفته شود فرد را نسبت به عوامل فشارآور بیرونی مقاوم و در برابر «ضعف حرمت خود» كمتر آسیب پذیر می سازد. براین اساس حل مساله می تواند به عنوان یك مدل موثر از درمان مستقیم مورد توجه قرار گیرد. چه یافته های اسپیواك و شوره (1974) پیش از این نیز نشان داده اند كه حل مسأله بین فردی، عامل كلیدی در اصلاح حرمت خود والدینی و اتخاذ روش های سازگاری مناسب با والدین است. با به كارگیری روش حل مساله بین فردی می توان بین كودكان و نوجوانان خوب سازش یافته و كودكان و نوجوانان خوب سازش نیافته تمایز قایل شد. این روی آورد همچنین به عنوان روشی موثر برای پیشگیری از مشكلات رفتاری ارتباطی كودكان و نوجوانان مورد توجه قرار گرفته است. به طور كلی، این روی آورد در افزایش اعتماد به نفس و تمامی ابعاد حرمت خود نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری ارتباطی موثر است (كسیدی و لانگ، 1996) .

بدین ترتیب با نگرش به تحقیقات فوق الذكر از آنجا كه چنین كاری تاكنون در مورد نمونه های ایرانی با ویژگی های خاص خود انجام نگرفته است انجام پژوهشی به منظور دستیابی به تأثیر سبك حل مساله بر میزان حرمت خود در نوجوانان دارای اختلالات رفتاری ارتباطی از لحاظ توان بخشی و ارتقاء سطح بهداشت روانی نوجوانان ایرانی ضروری به نظر می رسد.

از این رو هدف پژوهش حاضر از آموزش سبك حل مساله به نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری- ارتباطی این است كه یك راهبرد تطابق و سازگاری كلی كه در موقعیت های مساله زا به كار آید در اختیار آنان قرار داده شود تا با بهره گیری از این روش بتوان ضعف حرمت خود آنها را بهبود بخشید و اعتماد به نفس شان را بالا برد.

با توجه به اهداف مذكور و با توجه به تحقیقات پیشین در قلمرو موضوع مورد بررسی، فرضیه های پژوهشی حاضر به قرار زیر تدوین گردیدند:

  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خود كلی نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی را نسبت به نوجوانان فاقد مشكلات رفتاری ارتباطی به طور معنی‌داری افزایش می‌دهد.
  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خود تحصیلی نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی را نسبت به نوجوانان فاقد مشكلات رفتاری ارتباطی به طور معنی داری افزایش می دهد.
  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خوداجتماعی نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی را نسبت به نوجوانان فاقد مشكلات رفتاری ارتباطی به معنی داری افزایش می دهد.
  • آموزش حل مسأله میزان حرمت خود والدین نوجوانان واجد مشكلات رفتاری ارتباطی به طور معنی داری افزایش می دهد.
  • بین میانگین نمرات حرمت خود كلی پسران و دختران واجد مشكلات رفتاری ارتباطی تفاوت وجود دارد.
  • تاثیر متقابل آموزش و جنسیت بر نمرات حرمت خود معنی دار است.
  • بین نمرات معدل و نمرات حرمت خود نوجوانان دختر و پسر واجد مشكلات رفتاری ارتباطی رابطه وجود دارد.

روش

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 65 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 23:02 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه تاثیر دینداری در تربیت دینی فرزندان

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

عنوان                                                                                               صفحه

 فصل اول :                                  1

 مقدمه                                   2

بیان مساله                                  4

اهمیت و ضرورت تحقیق                            6

اهداف تحقیق                                8

فرضیه های تحقیق                                9

متغیرهای تحقیق                                 10

تعاریف واژه ها و اصطلاحات                           11

فصل دوم :                                  13

 مبانی نظری و تئوریک                            14

اصول رشد شناختی                             15

شناخت اجتماعی و واکنش های عاطفی                    24

استنباط كودك از دیگران                          25

فرآیندهای تغییر رشدی                            33

نظریه کلبرگ                                 37

« فهرست مطالب »

عنوان                                                                                               صفحه

قضاوت های اخلاقی اجتماعی                        42

استدلال و رفتار اخلاقی                           43

اقسام تربیت                                46

عوامل تربیت                                48

تربیت بدنی                                     52

تربیت هماهنگ                               60

فصل سوم :                                  66

 روش تحقیق                               67

جامعه                                   68

نمونه آماری                                    69

ابزار گردآوری اطلاعات                           71

روش جمع آوری اطلاعات                        72

روش آماری                               73

فصل چهارم :                                74

 تحلیل توصیفی داده ها                               75

« فهرست مطالب »

عنوان                                                                                               صفحه

توضیح جدول خام داده ها                         76

آمار استنباطی                               79

نمایش نموداری آمار استنباطی                        80

فصل پنجم :                                 83

 نتیجه گیری                                     84

محدودیت های تحقیق                              85

پیشنهادات                                  87

پرسشنامه

منابع و مأخذ                                89

 

 

 

چکیده :

همواره تربیت و اداره فرزندان برای نسل آدمی از بزرگترین دغدغه های دیرین و نیز از مهمترین شاخص های تربیتی آدمی در طول تاریخ بوده است.

تربیت و تعلیم و اداره فرزندان جزء خصوصیات فطری و نهادی انسانها بوده و هست و بدین معنی نیست که هر قدم و خانواده و هر جامعه ای که دیندار نیست و به باورهای دینی نرسیده حتماً به تربیت فرزندان و بچه ها هم اقدام نمی کند. هرگز چنین نبوده، زیرا اگر هم اعتقادی در این زمینه داشته باشیم این است که بشر فطرتاً خداجو بوده و هست و خواهد بود اگر هم در گذشته شریعت و طریقت وجود نداشته ولی در درون و فطرت انسانها دین و دینداری جریان داشته که دلیل این موضوع دریاپرستی و ماه پرستی و خورشید پرستی به عنوان مظاهر الهی شاهد آن بوده ایم. به هر حال پس از اعلان دین های آسمانی نظیر زرتشت و یهود و مسیحیت و بهرحال اسلام تربیت نیز تحت تاثیر آنها قرار گرفت. و مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان و هندوها با الهام از دین و باورهای خود در زندگی خانوادگی در نامگذاری بچه ها و تربیت و آموزش ها و حتی نظام ازدواج و غیره دین جای خود را در خانواده ها به خوبی نشان داده است.

در این تحقیق نیز با بسط مسایل دینی و تاثیر دینداری در آموزش و تربیت فرزندان فرضیه تاثیر دینداری در تربیت دینی فرزندان تبیین شده است با شرح مسئله اینکه آیا باورهای دینی و اعتقاد به خدا و پیامبر و وحی و رسالت و مبانی اعتقادی مثل نماز و روزه و فروع دین در تربیت و آموزش فرزندان تاثیر دارد؟ فرض در این تحقیق این است که تربیت دینی در رشد و تعالی فرزندان موثر است.

و خانواده هایی که گرایش و توجه دینی دارند و خانواده هایی که به ارزش های دینی و اعتقادی پای بند هستند در پرورش و تربیت فرزندان موفق بوده و از نظر گرایش فرزندان آنها به گناه و اعتیاد و بزهکاری و خلاف و سرقت و اختلالات دیگر نرخ کمتری نسبت به سایر خانواده ها به خصوص خانواده هایی که گرایش کمتری به دین و دینداری دارند نشان می دهد.

برای جمع آوری یافته ها یک پرسشنامه 10 سوالی در دو قسمت تنظیم کردیم. در 5 سوال اول از فرزندان درباره میزان عملی آنها به شعائر دینی و در 5 سوال دوم نگاه و نظر مردم درباره این افراد را از لحاظ تاثیر تربیتی جویا شدیم.

در واقع بخش اول سوالات باورهای دینی و بخش دوم تربیت دینی را شامل می شد که در 10 سوال طراحی شده  و از 100 نفر در هر 10 سوال پرسش شده و نتایج یافته ها در جدول کلی و خام داده ها آمده است. که در صفحه 77 گزارش شده است.

و در جدول صفحه 88 فرزندان با باورهای مختلف در ده سوال گزارش شده اند. کسانیکه به باورهای دینی معتقد بودند 62% و بی اعتقاد 38% و میزان تربیت آنها نیز که از قسمت دوم پرسشنامه به دست آمده به عنوان y قرار داده و از طریق ضریب همبستگی معنی داری یافته ها را نشان داده ایم.

 

فصل اول :

² مقدمه

² اهمیت و ضرورت

²  اهداف تحقیق

² فرضیه های تحقیق

²  متغیرهای تحقیق

² تعاریف واژه ها و اصطلاحات

 

مقدمه :

 فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون (سوره روم، 30)

آیه ی سی ام سوره روم و ده ها آیه ی دیگر در قرآن نشان می دهد که انسانها فطرتاً خداجو هستند و خداجویی و دینداری و دین خواهی در سرشت و نهاد و ذات انسان ها قرار داده شده است[1].

دین و دینداری به مفهوم ایمان و اعتقاد قلبی به خدا و عوالم غیبی و وجود روح و تسلیم در برابر اوامر و مشیت الهی و قدرت بزرگ و ازلی که قاهر و قادر به جهان محسوس و عوالم دیگر است.

دینداری در خانواده و تربیت فرزندان و آموزش و تربیت مفاهیم زندگی و حتی رشد و بالندگی آنها و پذیرش مواضع و تعالیم آسمانی در لحظه لحظه زندگی جسمانی و

مقالات و پایان نامه ارشد

 روانی و روحانی آنچنان است که به قول سعدی هر نفسی که فرو می رود ممد حیات و چون بر می آید مفرح ذات و در نعمت نفس کشیدن دو شکر واجب است[2].

شاید در هیچ یک از میاخت و قواعد بنیانی موضوع دینداری از همه اصیل تر و حساس تر و حیاتی تر است.

زیرا دین و دینداری در همهی اعصار و زمان ها بنوعی با حیات دنیوی و اخروی جهانیان در ارتباط است.

تعلیم و تربیت چه از نوع کلاسیک و چه از نوع سنّتی در همه ی بخش های زندگی در مورد کودکان و فرزندان کاملاً تأثیر دارد.

اگر نامگذاری فرزدندان و رشد و تعالی آنان و کار کردن و آداب رفتاری و اجتماعی آنان و قوای درونی و بیرونی فرزندان را در وارتباط با مردم تحلیل کنیم و اگر لحظه لحظه افکار و اندیشه ها و پندارهای آنان را تصور کنیم، آموزه ها و دستورات دینی و آسمانی در آن ها تأثیر دارد. هر چند ممکن است گاهی این تأثیرات منفی و زیان بار باشد. و گاهی باورهای اعتقادی با عنوان و نیّت تکامل و سازندگی باعث ایجاد اختلال و برآموزی ها و بدبختی ها در فاراد و فرزندان گردد. ولی بطور کلی در بررسی کلّی و اجتماعی آموزه ها و باورهای دینی و دینداری در تربیت و آموزش فرزندان اثرات مثبت و سازنده دارند که همین تحقیق به موارد گوناگون آن اشاره می کنیم.

 

 

«کلیّات»

«بیان مسئله»

خوشبختانه در امر تربیت و آموزش و حتی پرورش تعاریف و آموزش های متناسب و گوناگونی ارائه شده است.

آموزش در مفاهیم بسیار گسترده و پیچیده از دیدگاه های مختلف روان شناسی پرورشی علی اکبر سیف بصورت کلی بصورت زیر آمده است.

آموزش : انتقال اطلاعات و معلومات از منبع و مربّی و انتقال دهنده به یادگیرنده است[3].

تربیت : برخلاف آموزش هر چند ممکن است از دیدگاه عوام به یک معنی تلقّی شود ولی تربیت مفهوم و معنی فراتر و گسترده تر دارد. تربیت را عده ای پرورش قوای استعدادی، عده ای توانایی حل مسئله متربّیان، عده ای ارائه راه کار ها و راه حل ها برای رسیدن فرد به هدف ذهنی و عده ای کشف استعدادها و خلاقیت ها و باور ساختن آن ها می دانند[4].

و عده ای فراهم کردن امکانات و خدمات در نیل افراد به توانایی ها و استعدادها می دانند.

چنانچه ملاحظه می شود تربیت و آموزش و پرورش هر چند در یک مجموعه تعبیر و تفسیر می شوند ولی دارای معانی و تعاریف متفاوت اما در یک جهت هستند که دانش جویان و صاحب نظران تعلیم و تربیت و حتی والدین و پدر و مادرها در مواجه شدن با بچه ها و فرزندان این واژه ها و اصطلاحات را بکار می بندند. امّا باید گفت که معمولاً :

تربیت به نوع نگرش و راهکارها و نحوه ی ارائه اصول و مبانی آموزش به افراد در جهت رشد و تعالی را شامل می شود[5].

آموزش : نوع و میزان اطلّاعات در هر موضوعی و نیز انتقال و ارائه اطلاعات به آموزش گیرنده ها را شامل می شود.

پرورش : با تربیت نزدیکی دارد. اما می توان گفت پرورش نوع خاص تربیت است که رنگ و لعاب اعتقادی و یا جهت دار دارد. مثلاً اگر در تربیت اصول مذهبی را مدنظر قرار دهیم به او پرورش مذهبی داده ایم.

و یا اگر در آموزش نوع آموزش اختصاصاً به اندام و عضلات باشد اصطلاحاً پرورش اندام شامل این نوع آموزش ها می شود. و یا در مورد نحوه ی تربیت زنبور عسل و … که معمولاً چون جنبه اختصاص و نوع خاص آموزش و ارائه اصول را دارد پرورش اطلاق می گردد.

در دین تحقیق قصد داریم. نوع و میزان و چگونگی تأثیر باورهای دینی در تربیت فرزندان را تبین و بررسی کنیم. که طبیعی است لازم است ابتدا باورهای دینی و اعتقادات مذهبی و راهکارهای ایدوئولوژی در این موضوع کاملاً روشن و آشکار و تعریف گردد و سپس مبانی تربیتی و القای آموزه های دینی در ایران و بخصوص در دهه

یک مطلب دیگر :

پایان نامه رشته مدیریت درباره : نظریه نقشهای مدیریتی :

 های اخیر از نقطه نظر والدین و مربیان و اساتید و صاحب نظران تعریف و تفسیر گردد و سپس با روشن شدن این واژه ها و واقعیات جامعه فعلی ما در مدارس و خانواده ها و اجتماع نوع تأثیر و نحوه ی تأثیر و شدت و ضعف آن و حتی عوامل تشدید کننده و تضعیف کننده این تاثیرات را تحت عناوین مختلف مورد بحث و تبادل نظر قرار دهیم و بتوانیم از نتایج این تحقیق و مبانی ادبیات و پیشینه آن که در فصل دوم به آنها اشاره شده است و نیز نتایجی که از فصول مختلف بدست می آوریم به نتایج و مقاصد تحقیق حاضر برسیم.

اهمیت و ضرورت تحقیق :

معمولاً هر تحقیق و پژوهشی از آن نظر اهمیت پیدا می کند که در جامعه مورد اقبال و استقبال و نیز استفاده افراد و گروه های خاصی قرار می گیرد چنانچه امروزه همهی ایرانیان شاهد هستند مسأله و موضوع هسته ای و نیز امور علمی دیگری مثل نانو تکنولوژی و علوم رویانی (باروری) و حتی ارتباطات دیجیتالی به شدت مورد اقبال و توجه مردم و دولت مردان قرار گرفته است و توجه و سرمایه گذاری در آن باعث افزایش بهره وری اقتصادی و حتی اشتغال و نیز تقویت بینه دفاعی و علمی و تحقیقاتی ایران در سراسر جهان می گردد و از همین رهگذر و به همین دلیل اهمیت آن نیز صد چندان می گردد[6].

اما اگر امروزه تلاش ها و کوشش هایی مثلاً درباره ی نوع راه رفتن سگ ها انجام گیرد. معمولاً اقبال و توجه خاصی به آن نمی شود، زیرا اصولاً موضوع آنچنان دارای اهمیت کمی است که کسی وقت و انرژی و هزینه خود را دذر مطالعه آن حرف نمی کند. اما در مورد مسایل تربیتی و باورهای دینی فرزندان خود که آینده فرزندان آنها و نوع زندگی و حتی موفقیت و علوم موفقیت آنها را بدنبال دارد.

ثانیاً والدین بعنوان افراد ایمانی و با ایمان به فرزندان خود حساس بوده و از این تأثیرات کاملاً همه جانبه حمایت و استقبال می کنند.

امروزه مسئله دین و دینداری آنچنان زندگی فردی و گروهی و خانوادگی و اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار داده که کم تر خانواده و افرادی هستند که مسئله اعتقادات دینی و ارزش های مذهبی بی تفاوت هستند. زیرا اصولاً ماهیت انقلاب ما فرهنگی بوده و به این دلیل انقلاب کرده ایم که باورهای پوچ و بی دینی و ارزش های شهوانی و تقلید گرایانه از غرب را از جامعه خود محو کنیم و به جای آن ارزش ها و باورهای اصیل قرآنی و آسمانی را در جای جای زندگی فردی و اجتماعی خودمان جایگزین کنیم.

امروزه هر جوانی که دارای حس دین خواهی و حس انقلابی بیشتری است، بیشتر مورد حمایت افراد و مردم و حتی دولت قرار می گیرد.

امروزه مفاهیم واقعی و ارزشمند دینی و قرآنی و آسمانی کاملاً در جامعه ما منتشر و پراکنده و در دسترس است و همگان می توانند اصیل ترین و عمیق ترین مسایل دینی را در اسرع وقت از منابع دست اول و کتاب ها و مراکز و افراد و اشخاص کسب کنند و هیچ بهانه ای برای که کاری و عدم دستیابی جوانان به باورها و آموزه های دینی وجود ندارد.

اهداف تحقیق :

هدف های تحقیق حاضر عبارتند از :

1 ) شناخت و تبیین آموزه های دینی و باورهای اعتقادی

2 ) معرفی و تبیین چشم انداز تربیت فرزندان

3 ) بررسی ارتباط باورهای دینی و تربیت فرزندان

اهداف جزئی :

برای نیل به هدف های کلی و اصلی لازم است به برخی از هدف های رفتاری که مقدمه هدف های کلی و اصلی هستند پرداخت.

1 ) چه آموزه ها و باورهایی مناسب فرزندان هستند؟

2 ) چه روشها و متدهایی کارآتر در تربیت می باشند؟

3 ) در جهان فعلی که سراسر گناه و جرم و ناهنجاری موج می زند، چگونه باورهای دینی را به چه روش هایی در شخصیت جوانان درونی کنیم.

4 ) آیا تربیت فعلی خانواده ها و مراکز آموزشی واجد چنین رسالتی هستند؟

5 ) آسیب ها و موانع این تأثیرگذاری کدامند؟

فرضیه های تحقیق :

فرضیه های این تحقیق عبارتند از :

1 ) بین باورهای دینی در خانواده ها و قانون گرایی و تبعیت فرزندان رابطه معنی دار وجود دارد.

2 ) بین باورهای دینی در خانواده ها و انجام وظایف فرزندان در تحصیل و خانه رابطه معنی دار وجود دارد.

[1]  . سید محمدباقر حجتی کرمانی، اسلام و تعلیم و تربیت، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370 ، چاپ پانزدهم، ص 12

[2]  . سعدی ، گلستان، محمدعلی فروغی، 1371 ، کتابخانه ملی ایران، ص 7

[3]  . علی اکبر سیف، روان شناسی پرورش، آگاه، 1371 ، صص 27 – 17

[4]  . همان منبع، صص 48 – 29

[5]  . شریعتمداری، علی، جامعه و تعلیم و تربیت، امیرکبیر، 1364 ، چاپ سوم، ص 37

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 205 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 23:01 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه تدریس در مقطع ابتدائی كودكان عقب مانده ذهنی

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

 

 مقدمه

در مورد كودكان استثنایی باید گفت كه به طور كلی دستگاه عصبی كودك به درجه رشد و كمال بزرگسالان نرسیده و چون رشد ادامه دارد و به عبارت در حال تغییر و تحول است لذا رفتار نیز به همان منوال در تحول و تغییر خواهد بود. در كودكان استثنایی واكنشها ویژگی های خاص دارند، چون كودك رشد فكری كامل ندارد لذا نمی تواند بر رفتارهای خود مانند بزرگسالان كنترل داشته باشد یا اگر عمل خلافی از او سر زند احساس گناه و تقصیر كند.

این كودكان در مقابل فشارهای زندگی واكنشهای  نسبتاً سریع و شدید نشان می دهند و به همان سرعت هم وقتی نشانه های زندگی از بین رفت بهبود می یابند. از آنجا كه وابسته و متكی به دیگران هستند و در واقع از نظر شخصیتی نارس و نابالغند لذا در مقابل فشار و ناراحتی تنها كاری كه خواهند كرد اختلالات رفتاری است كه وسیلة بیان كودك است.

اگر كودك سن كمتری داشته باشد در ارتباط با دیگران بیشتر در زحمت بوده و حتی وقتی قادر به تكلم است چون دایره اطلاع بر لغات محدود است و اصولاً قادر به درك و بیان مفاهیم كلی نیست و در بیان احساسات خود دچار مشكل است لذا اختلالات رفتاری و روانی شدیدتری از خود نشان می دهد.

زبان كودك را نه دیگران می فهمند و نه پزشك معالج. كودك نمی تواند از احساسات خود مانند ترس و اضطراب، احساس محرومیت و شكست صحبت كند ولی می تواند آنها را به زبان علائم جسمانی مانند بیقراری، امتناع از رفتن به مدرسه بهانه گیری و نظایر آن بیان كند.

پس پررفتار غیر عادی كودك یا علائم جسمانی را به خصوص اگر علت بخصوص نداشته باشد باید به عنوان واكنش نسبت به شرایطی كه در اطراف اوست در نظر گرفت.

كودك باید از مراحل مختلف رشد عبور كند، توقف یا عدم رشد كافی و به اصطلاح تثبیت كه در كودك خیلی شایع است موجب اختلال به درجات مختلف می شود و كودك در مقابله با مرحله بعدی رشد دچار مشكل می شود، كه بررسی و كشف اختلالات رفتاری كودكان و تغییر علائم روانی آنان یكی از مشكلات مهم روان شناسی و روان پزشكی كودك است.

لغت استثنایی اصولاً یك اصطلاح آموزشی است و مربیان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمایی در زمرة اولین كسانی هستند كه به محدودیتهای یادگیری، عاطفی، شخصیتی، اجتماعی و مشكلات این افراد پی می برند و باید نسبت به رفع آنها با روشهای موجود و همچنین پیشگیری از اقدامات آتی اقدام نمایند.

در اینكه تمام كودكان افراد استثنایی هستند شكی نیست. هیچ كودكی عیناً شبیه كودك دیگر نیست و هر كودكی خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد، اگرچه این وضع تنها در كودكان صدق نمی كند ولی عده ای از كودكان به اندازه ای با كودكان دیگر فرق دارند كه باید توجه مخصوص به آنها مبذول داشت. این انحراف به طور كلی در تمام خصوصیات جسمانی، عاطفی، عقلانی و اجتماعی آنها دیده می شود كه باعث اشكال و مانعی بزرگ در سازگاری آنها با محیط اجتماع می گردد و به همین منظور به این دسته از افراد اجتماع استثنایی می گویند.

به طور كلی این كودكان را از 3 نظر مورد مطالعه قرار می دهند:

1) آنهایی كه از بدو تولد به علت ناراحتی های ارثی واختلالات مادرزادی بیماری مشخصی دارند مانند سندرم دان، هیدروسفالی، میكروسفالی و …

2) كسانی كه از ابتدا با وسایل تشخیص می توان به بیماری آنها پی برد مانند:

دررفتگی مادرزادی لگن، اختلالات متابولیكی و اختلالات غدد مترشحه داخلی (هیپوتیروئیدیسم)

3) افرادی كه نقص عضو و بیماری آنها در طول رشد كودك مشخص می شود مانند: فلج مغزی، عقب ماندگی ذهنی، اختلالات شنوایی، بینایی و وجود ضایعات و آسیبهای مغزی مختصر كه باعث اختلال در عملكرد مغز مانند اختلال Minimal brain dysfunction در خواندن، نوشتن، حافظه و سازگاری و … كودك می شود.

نكتة مهم این كه پیروزی و موفقیت بیمار فقط به میزان معلولیت بستگی ندارد بلكه میزان تواناییهای بیمار در به حركت در آوردن اعضای سالم برای جبران قسمتهای ناتوان، میزان فعالیت و پشتكار، محیط خانواده و كاردانی مربیان نیز در این امر دخالت دارند.

 

در میان كودكان استثنائی، یعنی افرادی كه به لحاظ ویژگیهای خاص جسمانی، ذهنی، عاطفی و روانی، در برخورداری مطلوب از تسهیلات و امكانات مختلف جامعه، بویژه آموزش و پرورش نیازمند توجه و حمایت فوق العاده می باشند. كودكان و دانش آموزان عقب مانده ذهنی به واسطه همان پیچیدگی خاص پدیده هوش و عقب ماندگی هوشی جایگاه قابل ملاحظه ای دارند.

تاریخ گذشته ما نشان می دهد كه وظیفه كودكان عقب مانده ذهنی به عهده خانواده او و مؤسسات خصوصی بوده است ولی امروزه عرفا به عنوان یك وظیفه مدرسه پذیرفته است.

آموزش و پرورش كودكان عقب مانده ذهنی با استفاده از روش های مناسب هم برای فرد و هم برای جامعه ارزشمند است.

عقب مانده های ذهنی در سایه یك برنامه آموزشی كه مطابق نیازها و استعدادهای آنها تعیین شده باشد می توانند: 1) زندگی كاملتر و از نظر شخصی رضایت بخشتری را بگذرانند.

2) شناخت بهتری از مسائل خود به دست آورده و سازگاری بیشتری نسبت به آنها از خودشان نشان دهند.

3) از نظر اجتماعی پیشرفت كنند.

4) از نظر اقتصادی استقلال بیشتری كسب نمایند.

آموزش دادن كودكان عقب مانده ذهنی هم از نظر دولت و هم از نظر جامعه كاری است مقرون به صرفه هزینه هایی كه دولت برای تهیه برنامه های آموزشی این كودكان متحمل می شود تا بتواند در آینده به طور كامل یا به طور نسبی از خود مراقبت نماید كمتر از مبالغی است كه برای نگهداری آنها در مؤسسات و انجمن های دولتی ویژه عقب مانده ها اختصاص داده می شود.

مطالب موجود درباره كودكان استثنایی از منابع گوناگون تهیه شده است زیرا این كودكان مورد علاقه پزشكان روان شناسان و جامعه شناسان و سایر كسانی می باشند كه در زمینه های مربوط كار می كنند.

 

جدول زیر تعداد درصد كودكان استثنائی و احتیاج به آموزش ویژه را نشان می دهد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

كودكان استثنائی تعداد درصد در اجتماع تعداد درصد كودكان استثنائی كه برای آموزش ویژه نام نویسی كرده اند
اختلال گفتاری 5/3 86/2
عقب ماندگی ذهنی 3/2 68/1
اختلال عاطفی 2 95/0
اختلال یادگیری 2 73/4
اختلال شنوایی 6/0 17/0
اختلال بینایی 1/0 07/0
كوری و كری و معلول چند نوعی 6/0 23/0
اختلال شكسته بندی، فلج و بیماریهای ضعیف كننده 5/0 28/0
جمع 6/11 97/10

 

جدول از كتاب ‹‹آموزش كودكان استثنائی هالاهان و كوفمن[1]چاپ دانشگاه ویرجینیا 1988›› اقتباس شده است.

 

‹‹تاریخچة كودكان ع.ذ››

عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلكه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند كه از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند، به خصوص از روزی كه بشر زندگی اجتماعی را شروع كرده موضوع كسانی كه به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.

اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی از این افراد تحمل كرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محكوم می نمود، از مجموعه مدارك بدست آمده چنین استنباط می شود كه تا قرن هجدهم این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشكان از پذیرفتن و درمان آنان خودداری می كردند.

اصطلاح بیگانه یا خارجی كه به فرانسه آلینه و به انگلیسی ‹‹ایلین›› گفته می شود برای مجانین و الینیست برای روانپزشكان و پزشكان معالج این بیماران از قدیم الایام به كار رفته و این كلمات از آلینوس لغت یونانی مشتق شده است و علت آن این بوده است كه عقب ماندگان ذهنی را مانند مجانین بیگانه از اجتماع می دانستند، اگرچه بعداً متوجه شدند كه این بیماران با محیط و اجتماع بیگانه نیستند بلكه به علل ضایعات مغزی تماس آنها با عالم خارج تغییر كرده است.

بقراط حكیم یونانی نیز به ضایعات مغزی این افراد اشاره كرده و اختلالات رفتاری و كمبودهای هوشی آنها را مربوط به این نوع ضایعات دانسته است.

در قوانین روم قدیم، اسپارت ها و حتی رژیم نازی كشتن و از بین بردن افراد ع.ذ را مجاز می دانستند. برعكس بعضی مذاهب آسیایی مانند (كنفوسیوس) در چین كه پیروان آن معتقدند ‹‹آنچه به خود نمی پسندی به دیگران روا مدار›› و زرتشت در ایران مردم را تشویق می كردند كه با بیماران روانی و عقب مانده های ذهنی رفتاری انسانی داشته باشند و تا آنجا كه ممكن است به آنها كمك كنند.

تا اوایل قرن نوزدهم كتاب یا رسالة علمی قابل قبولی در زمینة عقب مانده ها و افراد مبتلا به اختلالات رفتاری یا به اصطلاح ناسازگار نوشته نشده بود و به طوری كه قبلاً هم اشاره شده به این نوع بیماری ها جنون یا دیوانگی می گفتند.

در اواخر قرن هجدهم روانپزشك معروف فرانسوی كه به حق باید او را بنیانگذار روان پزشكی جدید دانست به نام (فیلیپ پنیل) به سرپرستی بیمارستان روانی (لجاستو) در پاریس كه مخصوص بیماریهای روانی مردان بود انتخاب شد.

اولین اقدام او باز كردن زنجیر از پا و گردن بیماران بود و برخلاف تنبیه و شكنجه، كه درمان بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی آن زمان بود، به دلجویی آنان پرداخت و برای آنان برنامه های تفریحی و گردش در نظر گرفت. این روش بعدها به درمان اخلاقی مشهور شد. زیرا پنیل بود گه زندان را تبدیل به بیمارستان كرد.

بعداً ‹‹اسكیرول›› برنامه های فیلیپ پنیل را در بیمارستان روانی ‹‹زنان پاریس›› به مورد اجرا گذاشت. اولین بار در سال 1801 فیلیپ پنیل در كتابی به نام ‹‹رسالة پزشكی فلسفی دربارة جنون شوق و شور›› كه نتیجة ده سال مطالعات او بوده به چهار گروه بیماریهای روانی اشاره كرد و عقب ماندگیهای ذهنی را گروهی از بیماران روانی دانست.

1) ملانكولی یا مالیخولیا

2) مانی یا جنون شور و شوق (شیدایی)

3) جنون

4) عقب ماندگیهای ذهنی

مقالات و پایان نامه ارشد

 

در حقیقت اولین دورة توجه به مسائل بیماران روانی و عقب ماندگی های ذهنی انقلاب كبیر فرانسه و برابری حقوق بشر بود و در همین برنامه های انقلابی بود كه مراقبت، درمان و آموزش كلیه افرادی كه به سن تحصیل رسیده بودند مطرح شد و انقلاب صنعتی دولتها را به تعلیم و تربیت كلیه افراد كشور مؤظف كرد و از همین جا مسأله كودكان استثنایی مورد توجه قرار گرفت.

در اوایل قرن نوزدهم پزشك فرانسوی به نام ‹‹اتیارد›› به تربیت كودكی وحشی پرداخت این كودك توسط دو شكارچی در جنگلهای ‹‹آویرون›› فرانسه پیدا شده بود.

كودك عقب ماندگی بسیار شدید داشت. گفتار را به صورت صداهای حلقی انجام می داد و از نظر عاطفی و اجتماعی محدودیتهای كامل داشت. ایتارد تربیت این كودك را در مدرسه كرولالهای پاریس كه خود رئیس آن بود به عهده گرفت، اگرچه معالجات وی مؤثر واقع نشد ولی راه جدیدی برای پیشرفت در نحوة آموزش و پرورش كودكان و افراد عادی، عقب ماندگی ذهنی و حتی معلولین كه امروزه آن را روشهای آموزش سمعی و بصری می گویند، گردید.

شاگرد و همكار ایتارد دكتر ‹‹سگن›› در سال 1837 مؤسسه ای برای عقب مانده های ذهنی در پاریس ایجاد كرد و در سال 1846 یعنی ده سال بعد كتابی به نام:

درمان اخلاقی، بهداشت و آموزش كودكان عقب مانده نوشت و روش ‹‹حواسی-حركتی›› را در آموزش كرولالها به  كاربرد. در سال 1848 به امریكا رفت و در سال 1881 یك سال قبل از گردش كتابی به نام ابلهی و درمان آن با روش فیزیولوژیك نوشت.

یكی از اقدامات مهم سگن تهیة دستگاه ساده ای بود كه به نام آزمون مهره ای معروف است. این دستگاه برای آزمایش استعداد كودكان و پرورش ادراك حسی مانند بینایی و شنوایی به كار می رود. در این آزمون كودك باید مهره های چوبی را كه به شكلها و اندازه های مختلف بریده شده اند در محل خودشان كه به همان شكل و اندازه در تختة چوبی كنده شده است بگذارد و به همین جهت بعضی به این آزمون نام آزمون تخته چوبی داده اند و لازمة اجرای این آزمون تشبیه شكل و اندازة مهره ها با جاهای خالی در تخته است كه گواه خوبی برای رشد عقلی كودكان می باشد و نمرة آزمودنی بستگی دارد به سرعتی كه كار را نجام داد و تعداد اشتباههایی كه مرتكب شده است. سگن معتقد بود كه رشد عمومی بدن را اعم از قسمتهای جسمانی یا روانی می توان با روشهای خاص تربیتی بهبود بخشید. كارهای سنگین باعث شد كه خانم ماریا مونتسوری از ایتالیا به آموزش و پرورش عقب ماندگان ذهنی و كودكان كودكستانی پرداخت.

در اوایل قرن بیستم توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور كار قرار گرفت و تأكید شد كه 90% عقب ماندگیها به علت عوامل ارثی است لذا موضوع نازا كردن عقب مانده ها بر سر زبانها افتاد و تا سال 1955 در 28 ایالت امریكا به توصیه كمیته پژوهش بخش اصلاح نژاد انجمن زاد و ولد امریكا نازا كردن عقب مانده ها به صورت قانون درآمد كه به موجب آن هزاران ع.ذ نازا شدند و بالاخره در قرن بیستم بود كه عقب ماندگیهایی كه به علل اختلالات متابولیكی نقصهای كروموزومی، بیماریهای مادر در دوران بارداری و عوارض زایمانها و هزاران علل دیگر كه باعث بروز این عوارض در كودكان می شوند كشف شد و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساخت.

در امریكا اگرچه تا سال 1950 برای كودكان عقب ماندة ذهنی از طرف عده ای از اولیای این كودكان انجمنهایی افتتاح شده بود ولی از سال 1960 به بعد به دستور ‹‹جان اف كندی›› رئیس جمهور وقت برنامة مفصل و دقیقی تهیه و عقب ماندگی ذهنی از نظر پزشكی، آموزشی، روان شناسی، اجتماعی قضایی توسط متخصصان و كارشناسان مورد مطالعه قرار گرفت و جز برنامه های رسمی دولت شد.

عواملی كه تقریباً باعث شد توجه همة كشورها و طبقات مختلف به طرف افراد مبتلا به نارسایی عقلی معطوف شود به شرح زیر است:

1) میزان شیوع كودكان عقب مانده

2) پیشرفت علوم پزشكی

3) اهمیت موضوع از نظر اقتصادی و بهداشت روانی

میزان شیوع كودكان عقب مانده:

تقریباً طبق آمارهای مختلف بین 1 تا 2 درصد جمعیت كشورها را كودكان با بهرة هوشی كمتر از هفتاد یعنی افراد عقب مانده تشكیل می دهند. یعنی اگر جمعیت كشور را

یک مطلب دیگر :

متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی برق قدرت با انتخاب بهینه انواع تولید پراکنده برق در ... - دانلود پایان نامه و مقاله کارشناسی ارشد

 68 میلیون نفر حساب كنیم در حدود 700 هزار تا یك میلیون نفر عقب مانده ذهنی خواهیم داشت.

تا قبل از دومین جنگ جهانی كثرت عقب ماندگی ذهنی چندان محسوس نبود چون اكثر آنها در خانواده زندگی می كردند و والدین از آنها نگهداری می كردند اما بعد از بروز جنگ خانواده ها از هم گسسته شدند و آنها قادر نبودند كه احتیاجات خود را رفع كنند چه برسد به كودكان عقب افتاده و خانواده ها اجباراً آنها را در خیابانها رها می كردند یا آنها را به حال خود گذاشتند. و این امر سبب شد تا كثرت این افراد كه چندان قابل توجه به نظر نمی رسید به طور غیر منتظره ای توجه مردم را به خود معطوف دارد.

طبق آمار سازمان جهانی بهداشت در سال 1960 دو تا سه درصد كودكان به علت نارسایی رشد هوشی احتیاج به تعلیم و تربیت مخصوص در مدارس ویژه داشتند و نكتة مهم این است كه تنها این افراد نیستند كه عقب ماندگی دامنگیرشان شده است بلكه خانواده ها، بستگان، آموزشگاهها، مراكز درمانی و جامعه نیز به علت وجود این افراد همیشه دچار مشكلات گوناگون و فراوان است.

و بی علت نیست كه پروفسور رابرت لافون استاد بیماریهای اعصاب و روان دانشكده پزشكی مونت پیلیه در فرانسه مشكلات كودكان و نوجوانان عقب مانده را تنها بیماری به شمار نمی آورد بلكه آن را یك معضل اجتماعی یا به عبارتی بلای اجتماعی دانسته است.

پروفسور (لوئیس) در انگلستان در بین جمعیت یك منطقه 600 هزار نفری، 5 هزار نقیصه عقلی مشاهده كرده است یعنی 5/8 در هزار جمعیت آن منطقه. در كشورهای امریكا به طور متوسط در درصد كودكان بهرة هوشی كمتر از 70 و 14% دارای بهره هوشی بین 70 تا 85 هستند و در مطالعه ای كه توسط ‹‹مایرگووس›› در سال 1948 یعنی بیست سال پس از مطالعة لوئیس دربین یك جمعیت 56 هزار نفری در یكی از شهرستانهای اسكاتلند انجام شده است 7/2 درصد كودكان مدارس بهرة هوشی بین 70 تا 95 داشته اند. طبق گزارش سال 1986 وزارت آموزش و پرورش امریكا 11% كودكان و نوجوانان بین 6 تا 17 سال كه بالغ بر 4 میلیون می شوند بعلت معلولیتهای مختلف احتیاج به آموزش ویژه دارند.

تحقیقات نشان می دهد كه نسبت پسران ع.ذ به دختران بیشتر و نسبت 54-55 پسر به 46-45 دختر است.

مسائلی كه شیوع بیماری را تحت الشعاع قرار می دهد به شرح زیر است:

1) اثر مبهم و تغییرات تعریفی چه از نظر نوع معلولیت و چه از نظر اندازه یا متدار هوشبر

2) اثر تشخیص نوع بیماری و تغییرات در تشخیص های بعدی

3) مسأله آماری و پیدایش انواع جدید (میزان بروز) كه اكثراً میزان شیوع را تغییر می دهد.

4) نقش مدارس و طبیعت مدارس استثنایی، زیرا در مدارس فقط كودكانی كه ناتوانی تحصیلی و میزان یادگیری كمتری دارند به حساب می آیند.

5) واكنش خانواده ها دربارة اینكه كودكانشان استثنایی لقب داده شود یا نه؟

پیشرفت علوم پزشكی:

ترقیات روز افزون علوم پزشكی، جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیك علاوه بر پیدایش علل عقب ماندگیها تدریجاً و تا اندازه ای باعث تخفیف و گاهی بهبودی نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است. پیشرفت روز افزون علوم پزشكی باعث شده است كه امروز با روش بسیار ساده و مخصوص به نام ‹‹آمینو نیتیزیس›› كروموزومهای جنین را قبل از تولد مورد مطالعه قرار داد تا در صورتی كه خطر آلوده بودن جنین ثابت شده به حاملگی خاتمه داده شود. این روش عبارت است از كشیدن مقدار كمی از مایع آمنیوتیك (آبی كه در كیسه بچه و اطراف بچه قرار دارد) و مطالعه كروموزومی آن كه معمولاً در هفته های دوازده تا چهاردهم حاملگی انجام می شود.

یك دسته عقب ماندگیها هستند كه به علت اختلالات سوخت و ساز مواد غذایی ایجاد می شوند كه تقریباً همة آنها ارثی و با آزمایش شیمیایی مایع آمنیوتیك می توان به ابتلا جنین پی برد و لذا قابل پیشگیری می باشند. همچنین امروزه با سونوگرافی میتوان نقص های خلقتی از قبیل اسپینابیفیدا را  تشخیص و در صورت احتیاج به آبستنی خاتمه داد.

پیشرفتهای جراحی مغز و بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه كودكان، پیدایش آنتی بیوتیكها، كورتیزون در درمان عوارض ریوی، مننژیت، و مننگوآنسنالیتها كه شایعترین علل عقب ماندگی در بین عفونتهاست از مرگ و میر این افراد به میزان قابل توجهی كاسته و در نتیجه از نظر آماری به تعداد عقب ماندگان ذهنی افزوده شده است.

طبق گزارش كارتر در سال 1958 تعداد كودكان مبتلا به سندرم  دان ده ساله در بین سالهای 1929 تا 1949 دو برابر شده است. چون در گذشته ندرتاً یك كودك مبتلا به ده سالگی یا بالاتر می رسید در صورتی كه در حال حاضر تعداد مبتلایان به سندرم دان كه به جنین نوجوانی و بلوغ رسیده اند كم نیستند و كارتر حساب كرده است كه در فواصل سالهای 1929 تا 1979 تعداد كودكان 10 سالة مبتلا به سندرم دان چهار برابر گذشته شده است.

مسأله تغذیه و بهداشت عامل مؤثری است كه حتی در حیوانات نیز نشان داده شده است كه كمبود ویتامینها باعث عقب ماندگی حیوان می شود. در انسانها نیز كمبود تغذیه باعث كمبود وزن بچه، زایمان قبل از موعد و اختلال مغزی می شود.

نكته قابل ذكر این است كه پیدایش راههای پیشگیری، درمانی، جلوگیری از مرگ و میر این افراد و ایجاد مراكز پژوهشی، آموزشی، تربیتی و درمانی باعث شده كه اكثریت خانواده هایی كه این افراد را نگهداری می كردند، كودكانشان را به سازمانها، بیمارستانها، و مراكز مخصوص ببرند و همین امر باعث شد كه جامعة پزشكی به كثرت عقب مانده ها پی ببرند و هر چه بر تعداد این مراكز اضافه می شود احتیاجات مردم به علت داشتن چنین افرادی بیشتر مشخص می شود.

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 70 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 22:59 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه تعیین تفاوت سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

 

مقدمه:

هزاره سوم میلادی در شرایطی آغاز می‌گردد كه جهان كماكان درگیر مشكلات عدیده‌ای چون تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن در ابعاد روانی ـ اجتماعی انسان است. پیشرفت و توسعه علی رغم آنكه تسهیلات فراوانی به همراه داشته است اما در برگیرنده مشكلات اساسی نیز هست. بدین ترتیب موضوع تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن د رتعلیم و تربیت و سلامت روانی یا بیماریهای مرتبط با ان ،‌افزایش رضایتمندی از زندگی یا كاهش آن و هزاران موضوع دیگر از‌این دست پیش روی محققان است.

از آنجا كه بهداشت روانی پدیده‌ای روانی ـ اجتماعی، نیازمند درك و تفسیر درست از مسائل مرتبط است و باید آن را در چهارچوب عوامل اساسی زمینه ساز و یا در ارتباط مستقیم با عوامل زیانبخش برای سلامتی مورد توجه است‌این موضوع از آن جهت مهم است كه فراتر از متغیرهای مستقل و جداگانه‌ای كه به طور طبیعی نقش اساسی خود را در سلامت روانی و یا بیماری‌ایفا می‌كنند. عوامل مشترك را نیز را كه در‌ایجاد یا تسهیل اختلافات روانی برعهده دارد مورد توجه قرار داده است و با رویكردی كل نگر به تنظیم چهارچوب موثر می‌پردازیم.

تغییرات شرایط اجتماعی،‌طی دو دهه گذشته،‌موجب تغییرات بنیادین در سطح خانواده و دوستان از یك سو و نیز موجب تغییرات وسیعی در تعلیم و تربیت و شیوه های آن  و نیز سبك های زندگی از سوی دیگر گردیده است صرف نظر از مشكلات جاری كه می‌تواند ما حصل شرایط بد اقتصادی و توسعه نیافتگی باشد دگرگونی های پی در پی در الگوهای زندگی تغییر درمطالبات اجتماع از فرد، تغییر در ارزش ها، باورها و فرهنگ به گونه‌ای است كه كه می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توانایی های سازشی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.

بدین ترتیب سطوح مختلف اجتماعی به ویژه كودكان و جوانان در مواجه با تغییرات پی در پی پیرامونی مشكلات متنوع را تجربه می‌كنند و با مسائلی درگیر می‌شوند كه ابعاد آن برای بسیاری از خانواده ها  و مسئولان امرناشناخته است.

توانایی انسان در بهم ارتباط دادن حوادث محیطی و نشان دادن واكنش منطقی به رشد روانشناسی كمك فراوان كرده است از همه جالب تر‌اینكه توانایی ماست كه با اشخاص مختلف‌ایجاد رابطه می‌كنیم و در صورت ناامیدی از آنها فاصله می‌گیریم توانایی انسان در استفاده از خلاق از قوه تصور و فكر خود و برخورد واقع بینانه كه با امور یكی دیگر از نشانه های بلوغ و رشد فكری ماست.

ناراحتی های روانی لزوماً حاصل نیروهای اسرار آمیز و نفوذ ناپذیر نیستند بلكه اغلب در فرایندهای معمولی مانند اشتباه در یادگیری، استنباطهای اشتباه براساس اطلاعات نادرست یا ناكافی و تمیز ندادن تصور از واقعیت بوجود می‌آیند از آن گذشته اندیشه ا گر حاصل فرضهای اشتباه باشد می‌تواندغیر واقع بینانه گردد و رفتار اگر مبتنی بر طرز تلقی های غیر منطقی باشد غیر عقلانی نظر به‌اینكه خویشتن نگری،فراست – آزمون واقعیت ها و یادگیری اصولاً فرایندهای شناختی هستند‌این طرز برخورد با بیماریهای روانی را شناخت درمانی نامیده است

روانشناسی قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی و اضطراب تمركز یافته است تا بر هیجانات مثبتی نظیر شادی و بهزیستی. هدف مطالعات روانشناختی بیشتر بر آن بوده است كه بیماریهای روانی را مورد بحث و گفتگو قرار دهد و درمان آنها هدف اصلی بوده است. به عبارتی دیگر تعریف سلامت روانی مترادف با فقدان بیماریهای روانی و یا علایم بیمارگونه تلقی شده است در حالیكه از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است. متون مربوط باروانشناسی سلامت تنها به جنبه های منفی و رفع آثار منفی در افراد محدود نمی‌شود همانطور كه در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأكید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می‌شود كه به لحاظ زیستی ـ روانی ـ اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد (بوم و همكاران، 2001،‌نقل از كرمی‌نوری و همكاران 1381).

اختلالات روانی مشكلات جدی و شایع بوده كه در سراسر دنیا مشاهده می‌شود و یكی ازناتوان كننده ترین بیماریها در طب محسوب می‌شود كه هزینه های زیادی را به جامعه تحمیل می‌كند. سابقه شناخت اختلالات روانی و در كنار آن بحث سلامتی روانی به سابقه تاریخ و شناخت بشر از خود و تغییر رفتاری بعضی از انسانها نسبت به انسانهای دیگر باز می‌گردد. گاه مرز بین‌این دو یعنی سلامت روانی از اختلال روانی چنان درهم می‌آمیزد كه اطلاق‌اینكه فردی سالم یا بیمار است مشكل به نظر می‌آید‌اینست كه افراد و یا مراكز علمی‌زیادی كوشیده اند تا تعریف واضح و دقیقی از موضوع سلامت روانی و اختلال روانی ارائه دهند كه البته كلیه تعاریف ارائه شده با توجه به شرایط و موقعیت های اجتماعی سنن و فرهنگ بوده و اصولاً از دید كسانی كه نگرشی طبیعی به سوال نگاه می‌كنند كسی سالم و بیمار است كه اگر بیمار نباشد ویا كسی كه بیمار است كه سالم نباشد‌این امر در بعضی بیماریها مانند بیمار روانپزشكان و كسانی كه با طب پیشگیری سروكار دارند برای تعریف سلامت روانی و بهنجاری از میانگین نرمال یا زنگوله معروف منحنی توزیع عمومی‌استفاده می‌كنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین مقایسه كرده كه‌این جنبه بالینی و درمانی نداشته و صرفاً جنبه آماری دارد و البته تعیین خصوصیات افراد میانگین كه از طریق آماری بدست می‌آید خود مسئله قابل بحث است.

اصولاً فردی از نظر روانی سالم است كه تعادلی بین رفتارها و كنترل او در مواجه مشكلات اجتماعی وجود داشته باشد. از‌این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یك سیستم در نظر گرفته می‌شود كه بر اساس كیفیت تاثیرمتقابل عمل می‌كند با‌این دید سیستمیك ملاحظه می‌شود كه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعكس از آن تاثیر می‌پذیرد.

به عبارت دیگر  بهداشت و تعادل روانی انسان به تنهایی مطرح  نیست بلكه آنچه مورد بحث قرار می‌گیرد پدیده هایی است كه در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم و نظام او تأثیر می‌گذارند و از آن متاثر می‌شوند.

كارشناسان سازمان بهداشت سلامت فكر و روان را‌این چنین تعریف می‌كنند:‌

سلامت فكر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی و عادلانه و مناسب (میلانی فر بهروز بهداشت روانی، نشر قدس 1370 ص 65ـ3)

لونسیون (Levinson) و همكارانش در سال 1962 سلامت روانی را‌این چنین تعریف كرده اند: سلامت روانی عبارت است از‌اینكه فرد چه احساسی نسبت به خود ـ دنیای اطراف ـ محل زندگی ـ اطرافیان و با توجه به مسئولیتی كه در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت زمانی و مكانی خویشتن.

كارل مینجر (Krlmeninger) می‌گوید سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداكثر امكان بطوریكه باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به كامل

مقالات و پایان نامه ارشد

 شود.

واتسون (watson) موسس مكتب رفتارگرایی می‌گوید “ رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است كه موجب سازگاری او با محیط و با نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او  می‌شود ”.

تعریف گینزبرگ (Ginsburg)‌این چینین است “ تسلط و مهارت‌اینكه در ارتباط صحیح با محیط در سه فضای مهم زندگی عشق، كار، تفریح. ‌این شخص و همكارانش برای توضیح بیشتر می‌گویند استعداد یافتن و ادامه كار. داشتن خانواده. ‌ایجاد محیط خانوادگی خرسند. فرار از مسایلی كه با قانون درگیری دارد لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها و سلامت روان است.

با تعریفی كه از بهداشت روانی شد می‌توان استنباط كرد كه بهداشت روانی علمی‌است برای بهتر زندگی كردن. رفاه اجتماعی كه تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه دانشگاه محیط كار و نظایر آن را دربر می‌گیرد. در بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است (احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است) و تا هنگامیكه‌این حیثیت و احترام برقرار نشود سلامت فكر و روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی‌نخواهد داشت.

شاملو در مورد اهداف بهداشت روانی و اصول آن می‌نویسد. هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و‌این منظور بوسیله‌ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می‌گردد و بنابراین بهداشت افراد اجتماع و تمام مردم بطور دسته جمعی منظور نظر بهداشت روانی است و اصول بهداشت روانی عبارت است از:

  • احترام به شخصیت خود و دیگران
  • شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر
  • دانستن‌این حقیقت كه رفتار انسان تحت تأثیر عواملی است
  • آشنایی به‌اینكه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست
  • شناسایی احتیاجات و محركهایی كه سبب‌ایجاد رفتار و اعمال گردد.

از آنجا كه بهداشت روانی اجتماع  را هم بطور انفرادی و هم بطور دسته جمعی در بر می‌گیرد لذا اصل كلی در بهداشت  رو انی سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است و اصول فوق برای نیل بدین  منظوربكار می‌رود.

احساس یاس و یا ناامیدی از خود یكی از بارزترین علائم غِِِیر عادی و عدم تعادل و روانی بوده و بنابراین لازمه برخورداری از سلامت روانی‌این است كه شخص به خود احترام گذارده و اعتماد به نفس درانجام كارها و در ورابط بین فردی و برخورد با دیگر افراد جامعه را داشته و خود را دوست بدارد. شخص سالم احساس می‌كند افراد اجتماع او را دوست دارند و به او احترام می‌گذارند و او نیز متقابلاً به آنها احترام گذاشته و آنها را دوست دارد. عدم اعتماد به نفس باعث می‌شود كه فردمبتلا اظهار كند كه به كسی اعتماد ندارد. اجتماع برای او ارزش قائل نیست و بنابراین از برخی از وظایف اجتماعی خود صرف نظر كرده و از قبول هر گونه مسئولیت شانه خالی می‌كند. بر عكس حالت فوق نیز ممكن است بوجود بیاید یعنی فرد با تصور غیر عادی از خود و برای جبران نقصیه خود نیروی خود را بیش از حد تصور مصرف كرده و دست به كارهای خطرناك بزند.

شخصی كه از سلامت روانی برخودار هست همچنین بایستی خود را همانطور كه هست بشناسد و قبول كند یعنی علاوه بر استفاده از خصوصیات مثبت و بر جسته به محدودیت و نواقص فرد نیز آشنایی كامل داشته باشد. پی بردن به شخصیت قابلیتها و تواناییها یا به عبارت دیگر خود پنداری از مهمترین مسائل بهداشت روانی است و چون خود پنداری در اثر یادگیری وجود می‌آید لذا تجارب گذشته و نقش اولیاء در تربیت فرزند اهمیت یافته و باعث می‌شود كودك به قضاوت دیگران در مورد خود پی برده و از خود ارزیابی به عمل آورد. خود پنداری همیشه قابل تغییر است و رابطه مستقیم با محیط و اطرافیان و طرز برخورد و رفتار آنان دارد. صمیمیت و محبت،‌استوار

یک مطلب دیگر :

۵ نکته در سئو توضیحات متا

 بودن خانواده و روابط صحیح بین اعضای خانواده باعث ثبات و پایداری شده و بالعكس از هم گسسته شدن خانواده و یا روابط نامطلوب اعضای آن باعث عدم ثبات خود پنداری و از دست دادن اعتماد به نفس شده و شخص در مقابله با مشكلات دچار نگرانی ـ اضطراب شده ـ و رفتارهای نامناسب از خود نشان می دهد.

بیان مساله

بخش عمده‌ای زندگی آدمی‌به عنوان موجودی اجتماعی در مناسبات و روابط متقابل او با دیگران خلاصه می‌شود اما‌این مناسبت متقابل نیز مانند سایر رفتارهای آدمی‌بدون حساب و كتاب و بدون نظم و قانون نیست. مثلاً نقشهای مختلفی كه مادر در زندگی خود به عنوان فرزند یك خانواده پدر یا مادر معلم یا دانشجو و بالاخره عضوی از اعضای جامعه برعهده می‌گیریم در نظر بگیرید طبیعی است كه رفتارهای ما تناسب هر یك از نقشهایی كه بر عهده داریم متناوب است (كریمی‌1368)

از آنجایی كه معلمان نا متعادل وبه ویژه در مقطع ابتدایی در زمینه رفتارهای چون بی ثباتی ـ اضطراب ـ تنفر و احساس حقارت می‌توانند تأثیرات مخّربی بر روی دانش آموزان داشته باشند یا بلعكس در ابعاد مثبت،‌معلمان با ثبات و متعادل و سازگار نه تننها موجبات سلامتی روانی و بهداشت روانی دانش آموزان را در كلاسهای خود فراهم می‌سازند بلكه در كمك به سلامت روانی دانش آموزان بسیاری كه دارای اختلالات روانی هستند نیز می‌توانند نقش كمكی و درمانی چشمگیری‌ایفا كنند از‌این جهت بررسی نقش متغیرهایی كه برروی سلامت روانی دانشجویان دانشكده علوم پایه و علوم تربیتی و روانشاسی كه اكثراً در‌آینده‌ای نزدیك به وظیفه خطیر تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان اشتغال خواهند ورزید ـ اثر می‌گذارند از اهمیت خاصی برخودار است (ترابی نژاد 1371)

در جامعه‌ای كه در آن افراد از احساس مسئولیت برخودار باشند در مقابل انواع فشارهای روانی و تهدیدهای خارجی مقاومتر و پایدارتر خواهند بود و‌این موضوع در بین دانشجویان مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایه شكوفایی استعداد ها ـ بروز خلاقیتها و پیشرفتاهای اجتماعی و فرهنگی را در پی خواهد داشت.

نتایج تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط سلامت روانی احساس مسئولیت نشان می‌دهد كه بین‌این دو متغیر رابطه وجود دارد لیكن در كشور ما تحقیقی كه قابلیت تعمیم داشته باشد انجام نشده است.

سلامت روانی در توزیع و تشریح عملكرد رفتار افراد متغیرهای مهمی‌تلقی می‌گرددزیرا‌این متغیر می‌تواند به عنوان عوامل تسهیل كننده پیشرفت یا یك عامل بازدارنده پیشرفت و كسب مهارتهای جدید عمل كند. وقتی كه فرد متقاعد شود كه پیروزی و شكست در فعالیتهایش به خودش وابسته است با انگیزه های بهتری دست به فعالیت می زند

واز طرف دیگر با افزایش موفقیتها نگرش مثبت فرد نسبت به خود و ارزشی كه برای خودش قائل است نیز افزایش می یابد كه درنتیجه باعث افزایش عزت نفس و اعتماد فرد نسبت به خود خواهد شد.

 

از سوی دیگر چون عزت نفس زمینه اساسی ادراک فرد از تجارب زندگی را فراهم می‌كند در صورت مثبت بودن می‌تواند به عنوان سپری در مشكلات عاطفی و اجتماعی خود را محافظت كند و راهبردهای موثری برای افزایش بهداشت روانی و عملكرد دانش جو در اختیار او قرار دهد. با توجه به ‌اینكه سلامت روانی یكی از مفاهیم مهم و مطرح می‌باشد و از طرفی  نتیجه تحقیقات متعدد رابطه آن را با برخی متغیرهای بسیار نشان داده اند لذا لازم است تا تحقیقی در بین دانشجویان مراكز دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی انجام گیرد تا با كاربرد علمی‌مفهوم فوق دانشجو از نظر كنترل كیفیت درونی وبیرونی بهتر شناسایی شده و سپس به او كمك شود تا سلامت روانی اش را تقویت نماید.

سوالات تحقیق:

 

  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان علوم تربیتی و علوم پایه تفاوت معنا داری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان پسر مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایه تفاوت معناداری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دانشجویان دختر مراكز دانشكده های علوم تربیتی و علوم پایة دانشگاه تفاوت معناداری وجود دارد؟
  • آیا بین سلامت روانی دختران با سلامت روانی پسران دو دانشكده تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهداف پژوهش:‌

بطور كلی اهداف‌این پژوهش می‌تواند از جنبه نظری زمینه‌ای را برای گسترش آگاهی و افزایش دانش در حوزه سلامت روانی فراهم كند و از نظر كاربردی نیز زمینه‌ای را فراهم كند تا درمورد بهداشت روانی و سلامت روانی دانشجویان مراكز اقدامات موثری صورت بگیرد و در همین راستا اهداف پژوهش به شرح زیر مطرح می‌گردد:‌

  • تعیین تفاوت سلامت روانی دانشجویان دانشكده های علوم پایه و علوم تربیتی
  • تعیین میزان تفاوت سلامتی در دانشجویان دختر و پسر دانشكده های فوق
  • ارائه راهكارهای مناسب جهت ارتقاء سلامت روانی دانشجویان دانشكدهای ذكر شده

اهمیت و ضرورت پژوهش:‌

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 71 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 22:57 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه تعیین میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان والد دار و بدون والد

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

مقدمه:

منظور از اختلالات شخصیت، الگوهایی از رفتار غیر انطباقی است. به طوری كه هنگامی ویژگیهای شخصیت چنان انعطاف ناپذیر و غیر انطباقی شوند كه كاركرد فرد را به میزان چشمگیری مختل كنند، در این صورت به اختلالهای شخصیت تبدل می شوند.

اختلالات شخصیت در واقع شیوه های نامناسب برای حل مسئله و كنار آمدن با فشار روانی هستند كه اغلب در اوایل نوجوانی بروز می كنند و در سراسر بزرگسالی ادامه می یابند.

افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولا ناراحتی یا اضطرابی احساس نمی كنند، انگیزشی برای تغییر رفتار خود نشان نمی دهند و برخلاف افراد اسكیزوفرنیایی تماس خود را با واقعیت از دست نمی دهند و نابسامانی چشمگیری در رفتارشان مشاهده نمی شود.

در III DSM از 12 نوع اختلالات شخصیت یاد شده است كه یكی ازآنها اختلال شخصیت ضد اجتماعی است كه در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

افرادی كه به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلا هستند فاقد حس مسئولیت و درك اخلاقی هستند و توجهی به دیگران ندارند. رفتار آنها كم و بیش زیر سلطه نیازهای خود آنان است و به عبارت دیگر آنها فاقد وجدان هستند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی الگوی رفتاری خاصی است مشخص با شرارت، اعمال ضد اجتماعی، جنایی كه در كودكی و اوایل نوجوانی شروع می شود و منجر به اختلالات شدید در خیلی از زمینه های زندگی مثل روابط خانوادگی، تحصیل، شغل، خدمت سربازی و ازدواج می گردد.

علام اساسی این اختلال عبارتند از: بی قراری، میدان توجه كوچك، نزاعهای مكرر كه اغلب منجر به درگیری با افراد دیگر می شود، سابقه تحصیلی خراب، فرار از منزل، سابقه شغلی ناموفق، درگیری با پلیس، دروغگویی، هرزگی، بی مبالاتی در رفتار جنسی، همجنس خواهی، عدم احساس گناه، فقدان محبت، اضطراب، عدم وجود شرم و حیا و غیره.

شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان بسیار دیده می شود. زیرا دوره نوجوانی مرحله حساسی از رشد یك انسان است و دوره نوجوانی در میان دوران رشد انسان، یكی از حقایق قطعی و غیر قابل سوال می باشد.

همانطور كه در هر دوره جبر تاریخ جوی بوجود می آورد كه باعث ظهور بعضی افراد می گردد، حوادث فرهنگی و اجتماعی نیز نوجوانی را به عنوان یك مرحله قطعی و مشخص در رشد انسان بوجود آورده است كه زمینه ای است برای مطالعات وسیع.

 

 اهداف تحقیق:

هدف از این تحقیق این است كه بدانیم آیا از نظر زمینه های رفتاری و روانی وشخصیتی میان نوجوانان والد دار و بدون والد تفاوتی وجود دارد یا خیر؟

هدف دیگر این است كه میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان والد دار و بدون والد تعیین كنیم.

هدف دیگر این است كه در صورت مشخص شدن تفاوتها، نتایج در اختیار موسسات و كسانی كه در كار تعلیم و تربیت و آموزش نوجوانان هستند، قرار بگیرد تا گامی موثر باشد در تدوین برنامه های منظم برای رفع مسائل و مشكلاتی كه ممكن است در میان نوجوانان وجود داشته باشد.

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

تعریف اصطلاحات عمومی:

  • شخصیت: این اصطلاح را می توان تمامی سیستم تمایلات نسبتاً پایدار روانی و جسمی هر فرد تعریف نمود. تمایلاتی كه نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی- اجتماعی و مادی معین می سازد. (پورافكاری، 1321، ص 1106)
  • اختلالات شخصیت: این اختلالات به صورت الگوهای ناسازگارانه، انعطاف ناپذیر بسیار عمیق و با ثبات در درك و برخورد با محیط و خود فرد تظاهر می كنند. (همان منبع، ص 1107)
  • اختلال شخصیت ضد اجتماعی: این اختلال با اعمال جامعه ستیزانه و جنایی مستمر مشخص است اما معادل جنایتكاری نیست بلكه ناتوانی برای تطابق با موازین اجتماعی است كه شامل بسیاری از وجوه رشد نوجوانی و جوانی بیمار می گردد. (همان منبع، ص 91)

 

 

 

چكیده پژوهش:

موضوع این پژوهش بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان والد دار و بدون والد است. همانطور كه می دانیم نوجوانی یكی از مراحل حساس دوران زندگی هر فرد محسوب می شود كه مهمترین و اثرگذارترین جریانات در این دوره حساس اتفاق می افتد كه ممكن است زندگی یك فرد را تحت شعاع قرار دهد. در این پژوهش ابتدا به بررسی دوره حساس نوجوانی پرداخته شده است و رابطه میان نوجوان و خانواده بررسی شده و مشكلات دوره نوجوانی نیز بررسی شده است.

بعد از بررسی دوره نوجوانی، بزهكاری، علل آن و دیدگاه هایی در مورد بزهكاری بررسی شده است و عواملی كه می تواند نوجوان را به سوی بزهكاری بكشاند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یكی از اساسی ترین مشكلاتی است كه ممكن است یك نوجوان به آن مبتلا شود. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، علائمی نظیر، بی احساسی مزمن، دروغگویی، دزدی، كلاهبرداری، انحرافات جنسی و غیره مشخص می شود كه در این پژوهش به طور مفصل به آن پرداخته شده است.

 

در این پژوهش دو فرضیه مطرح شده است كه میزان اختلل شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان تعیین می كند. برای اثبات فرضیه ها از پرسشنامه 71 سوالی mmpi یا مینه سوتا استفاده شده است كه سوالات مربوطه به آیتم اختلاف شخصیت ضد اجتماعی (pd) كه شامل 19 سوال بوده است، انتخاب شده و در اختیار نوجوان دختر پایه اول دبیرستان گذاشته شده است كه نیمی از آنها دارای والد و سرپرست و نیمی دیگر بدون والد و سرپرست بوده اند. داده های به دست آمده از پرسشنامه با روش t استیودنت محاسبه شده اند و با t جدول در سطح 05/0 و با درجه آزادی بی نهایت مقایسه شده است و نتیجه اینكه t به دست آمده از t جدول كوچكتر شده یعنی فرضیه ما در این پژوهش رد شده است یعنی تفاوت معنی داری میان میانگین های دو گروه وجود ندارد.

 

تاریخچة نوجوانی:

برای قرن ها این تفكر وجود داشت كه به محض اینكه كودكان به سنین 6 یا 7 سالگی می رسند می توانند مسئولیت های بزرگسالان را تقبل كنند و وارد بازار كار شوند. به غیر از قشر محدود ثروتمند، كودكان همراه بزرگسالان در مزارع و معادن كار می كردند و در میان جنگ حاضر می شدند. با صنعتی شدن جوامع از سپیده صبح تا شام در كارخانجات كار می كردند. تقریباً از 150 سال قبل دوران كودكی به رسمیت شناخته شد كه توجه به حقوق كودك، روانشناسی كودك و اجباری شدن تحصیلات از نتایج

یک مطلب دیگر :

پایان نامه روانشناسی : عوامل موثر بر بهداشت روانی

 آن است. شرایط اجتماعی و اقتصادی، پیشرفت تكنولوژی، پیدایش رشته های تعدد تحصیلی و تخصصهای جدید و طولانی شدن دوران تحصیلات در ابتدای قرن بیستم زمینه ای را ایجاد كرد كه باعث شد به دوره نوجوانی توجه خاصی شود.

در اوایل قرن بیستم استانلی هال، به سبب تخصص و خصوصیات شخصی خود نخستین تئوریسین دوره نوجوانی گردید. استانلی هال (1924-1848) اولین دكترای روانشناسی را در امریكا كسب كرد و اولین روانشناسی است كه روانشناسی بلوغ و نوجوانی را مطرح كرده است و دوره نوجوانی را به عنوان یك مرحله مشخص از رشد انسان تلقی كرده است و در مطالعات خود از روش های علمی استفاده كرده است وی اولین فردی بود كه از روش پرسشنامه برای كسب اطلاعات عینی استفاده كرده است. به عقیده هال نوجوانی مرحله ای است كه شخص تمام مراحل قبلی رشد را برای بار دوم در سطح پیچیده تری تجربه می كند. به عبارت دیگر موجود زنده در طول حیات مراحلی مشابه تاریخ تحول انسانی را طی می كند. با شروع نوجوانی در حدود چهارده سالگی سلسله اعمال جدیدی امكان پذیر می شود كه هال آنرا «تولد دوباره» خواند. هال معتقد است كه رشد انسان براساس برنامه از قبل تعیین شده و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیكی صورت می گیرد و تاثیر عوامل اجتماعی و محیطی را در این مورد كمتر می داند. وی معتقد است كه نوجوانی مرحله خاصی در رشد است كه قبلا از نظر روانشناسی و اجتماع نادیه گرفته شده بود. هال اصطلاح طوفان و فشار را در نوجوانی به كاربرد و معتقد بود كه در این دوره وجود طوفان و فشار اجتناب ناپذیر می باشد (اكبرزاده، 1376، ص 4).

تعبیر نوجوانی به عنوان یك مرحله بحرانی، در اصل از فلاسفه یونانی، بخصوص ارسطو گرفته شده است اما كسی كه برای اولین بار به شكل شایان توجهی بلوغ و بحران را بحران به طوفان، در آن یك انقلاب و زایش دوباره می بیند. (احدی و محسنی، 1322، ص 14).

فروید، معتقد بود مراحل رشد روانی-جنسی تابع وراثت و عوامل ژنتیكی می باشد. این تكامل نسبتاً مستقل از عوامل محیطی صورت می گیرد. بهترین مثال، عقده ادیپ است كه آن را در همه جا و همه زمان ها یكسان می داند. فروید نز نوجوانی را به عنوان یك مرحله الزاماً سخت و طوفانی تلقی می نماید عقاید وی مطابق با نظریه رشد داخلی می باشد. (اكبرزاده، 1376، ص 5)

مارگارت مید (1978-1901) بر روی افراد یك جزیره دور افتاده اقیانوس آرام مطالعاتی انجام داد، و نظریه متفاوتی را مطرح كرد. وی جریان رشد را بین مردم قبایل جزایر ساموآ آرام و بدون فشار یافت. (اكبرزاده 1376، ص 5) روت بندیكت، بر روی اجتماعات زیادی مطالعه نمود. وی این طور نتیجه گیری كرد كه مشكل اصلی نوجوانی، عدم مداومت و ناهماهنگی در اجتماعی شدن به عنوان بزرگسالان می باشد. منظور وی از مداومت و ناهماهنگی لزوم یادگیری یك سری رفتارها، نقشها و گرایش های متفاوتی می باشد كه برای بزرگسال شدن لازم است و با آنچه فرد در كودكی یاد گرفته است تفاوت دارد (همان منبع، ص 6).

آلبرت بندورا، یكی از معروفترین روانشناسان، معتقد است، نوجوانی زمان طوفان و فشار اجتناب ناپذیر نمی باشد. در این دوره كه امكان دارد مشكلات حقیقی نیز وجود داشته باشند. هر نوع مشكلی را باید به عنوان نتیجه تجارب محیطی در نظر گرفت، نه بعنوان نتیجه یك دوره سخت و اجتناب ناپذیر در رشد بشر (همان منبع، ص 7).

 

نوجوانی:

نوجوانی به دوره ای اطلاق می شود كه دوره‌ای انتقالی میان كودكی و بزرگسالی است. این دوره ابتدا با اجباری شدن آموزش رسمی، توسعه صنایع و رهایی كودكان و نوجوانان از كار كردن در مزارع و كارخانجات رسمیت یافت و در قرن بیستم در كشورهای صنعتی اهمیت ویژه ای پیدا كرد. مفهوم نوجوانی و تجارب مربوط به آن در فرهنگ‌های مختلف شكل های متفاوتی دارد. مثلا در جوامع دور افتاده ورود به بزرگسالی با تشریفات خاص و گاهی دردناك همراه است. (احدی و جمهری، 1378، ص 81).

مرحله نوجوانی دوره ای است كه در آن فرد، دارای جنبه های افراطی و اغراق آمیز در سلوك و رفتار خود می باشد و از مشخصات آن طوفان و فشار هیجانی است. ابتدا این تغییرات را جسمانی می دانستند ولی به تدریج روشن شد كه رفتار دوره بلوغ بیش از آنكه ناشی از تغییرات جسمانی باشد تحت تاثیر عوامل محیطی قرار دارد. (احمدی، 1374، ص 15)

تعریف دیگری نیز از نوجوانی به عنوان یك دوره بحرانی معمول شده است كه حاصل پژوهشهای استرن و سایر روانشاسان آلمانی است. به نظر آنان، نوجوانی زمان كشف و آگاهی از ارزش های فرهنگی و معنوی است. به دلیل عدم تكامل شخصیتی و عدم تكامل شكل گیری نگرش شخصی نوجوان نسبت به زندگی، كشمكش ها و تعارض‌های ناشی از این آگاهی، دوره و حالتی منقلب و بحرانی را برای نوجوان به وجود می آورد. (احدی و محسنی. 1322.ص 15)

در جوامع صنعتی انتظار نمی رود كه كودكان در كارهای تولیدی جامعه شركت كنند و یا عهده دار مسئولیت های اجتماعی باشند. و با پایان كودكی نقش فرهنگی آنها دگرگون می شود. یعنی، كودكان در این جوامع با ورود به دوره نوجوانی، باید آموخته های كودكی را كنار بگذارند و نقش های جدیدی ایفا كند. این مسأله حتی در مورد نقش جنسی مصداق دارد، چرا كه در برخی از  جوامع، كودكان رفتار جنسی را نه تنها می آموزند، بلكه در این زمینه مورد تشویق قرار می گیرند. ولی در جوامع غربی كودكان چنین مجوزی ندارند و با شروع نوجوانی، بی درنگ باید نقش جنسی متناسب با فرهنگ خود را فرا بگیرند و در این حال، از محدوده خاصی خارج نشوند. (احدی، جمهری. 1378. ص 80).

نوجوانی با تغییرات بیولوژیكی آغاز می شود. این تغییرات در دختران از 9 تا 12 سالگی و در پسران از 11 تا 13 سالگی بروز می كند. این تغییرات بیولوژیكی با افزایش وزن وقد به طور ناگهانی بروز می كند. رشد سریع بدنی در این دوره تحت تاثیر هورمونهای غدد درون ریز، مخصوصا غده هیپوفیز قرار دارد. رشد بدنی 3 تا 4 سال طول می كشد و اوج آن در دختران 12 سالگی و  در پسران 14 سالگی است. در طی این دوره 15 تا 20 سانتی متر بر قد و 20 تا 25 كیلوگرم بر وزن یك نوجوان افزوده می شود (احمدی.1374.ص 18)

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 79 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 22:54 نظرات (0)

 دانلود متن کامل پایان نامه رابطه بین سخت رویی و ناامیدی بین دانشجویان

 

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(پایان نامه مقطع ارشد)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

فهرست

عنوان                                                      صفحه

 

فصل اول : كلیات تحقیق                                                                 5  

مقدمه                                  6

بیان مساله                                                 6

فرضیه های تحقیق                                    10

ضرورت و اهداف پژوهش                         10

تعاریف مفاهیم واژگان                        12

فصل دوم : پیشینه و ادبیات تحقیق                 14                            

مقدمه                                15 

تعریف سخت رویی                       16

فلسفه وجودی                          19

مطالعات نظری                         23

مقالات و پایان نامه ارشد

 

تعریف نا امیدی                       32

زمینه نا امیدی در دوران كودكی و جنینی               36

شبه خانواده                          39

پژوهشهای مربوطه                      40

فصل سوم : تعیین روش تحقیق                   45

طرح پژوهش                            46

جامعه و نمونه پژوهش                  46

روش نمونه گیری                       47

ابزار های اندازه گیری                    48

شیوه اجرا                            49

تجزیه و تحلیل داده ها                    50

فصل چهارم : یافته ها و تجزیه و تحلیل ها             51

فصل پتجم : بحث و نتیجه گیری                     82

خلاصه ، بحث و نتیجه گیری                     83

محدودیتها و تنگنا های پژوهش                     84

پیشنهادات                            85

منابع

 

 

 

     فصل اول

كلیات تحقیق

 

مقدمه :

تاریخچه مفهوم نابهجاری . همچون سایر مفاهیم  مربوط به پدیده های انسانی یک مسیر منطقی و هموار را پشت سر نگذاشته است ، بلکه طی قرن های متمادی دستخوش فراز و نشیب های فروان بوده است .

تعاریف نسبتا ابتدائی تبیین های جسمانی که در آرا ء نخستین یونانیان در مورد هستیری مشهور بود و یا همسان دانستن بیماران روانی با حیوانات ، به تدریج جای خود را به رویکردهای پیچیده تر داد. با توسعه طب نوین ، بسیاری از پزشکان پذیرای این اندیشه شدند که با ید در مورد آسیب شناسی و درمان پریشانی های روانی به مثابه

یک مطلب دیگر :

گرایش فیزیولوژی ورزشی - دانلود متن کامل پایان نامه های کارشناسی ارشد

 بیماری های جسمانی  برخود کرد (سارافیو 1990 )

نظریه پردازانی  چون گالن با ارائه اندیشه های تازه درمورد علل روانشناختی ” نابهنجاری ها ”  شکل گیری و گسترش مستمر یزم مداخلات در مانی شارکو همگی زمینه محکمی را برای استقرار تبیین های روان شناختی نوین فراهم ساخت . سرانجام فضا برای ظهور نظریه پردازی های نوین مهیا شد و نظام روان تحلیلی زیگموند فروید حاکمیت یافت .

موقعیت های فشارزای زندگی  همواره میتواند بر میزان توانایی افراد در کنار آمدن با شرایط گوناگون موثر باشد و تداوم شرایط دشوار ، به نوبه خود ، موجب بروز یا تشدید نابسامانی های ، جسمانی و روانی  می شود . در چنین فضایی انسان ناگریز است تا برای مقابله با پیامدهای ناشی از فشارهای زندگی به جستجوی راه کارهای موثرتری باشد . از این رو وجود  سبک خاص شناختی یا کسب صفاتی که بتواند شدت عوامل فشارزای زندگی را کاهش دهند ، اهمیت ویژه ای می یابد ( شفر ، مارتین ترجمه بلوچه  1375 ).

از سوی دیگر با توجه به وقایعی که در چند سال اخیر در کشور ما رخ داده است از قبیل جنگ ، زلزله های متعدد ( ایران جرء ده کشور حادثه خیز جهان است ) و عواملی نظیر فقر ، طلاق ، اعتیاد  و عوامل دیگر رقم کودکان و نوجوانان نیازمند به اقامت در سازمانهای حمایتی نظیر اماکن شبه خانواده بهزیستی ( مراکز شبه خانواده مراکزی هستند که از کودکان و نوجوانانی که به دلایلی بدونه سرپرست مانده اند یا اینکه از سرپرست مناسب محروم شده اند نگهداری میکنند ) را در جامعه ما بالا برده است .

 

 

عنوان تحقیق :     

بررسی و مقایسه میزان سخت رویی برنا امیدی در دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های کشاورزی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال تحصیلی 87 ـ 86

بیان مسئله :

طبق نظر  بر نا امیدی حالت تکان دهندایست که با احساس عدم امکان و احساس ناتوانی و بی علاقگی به زندگی آشکار میشود و فرد در اثر ناامیدی بشریت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های زندگی را بسنجد در نتیجه این مشکلات قدرت تطبیق یا تغییرات زندگی را ندارد مشکلات زندگی و عدم سازگاری با عوامل فشار آورنده ( استرس ) فرد را در زندگی گرفتار می نماید و با گذشت زمان فرد از جریان یک زندگی طبیعی همواره بیشتر فاصله گرفته در پاره ای از موارد حتی به خود کشی کشیده میشود .

از سوی دیگر یک عامل مهم در انسان که او را به کوشش و پیشرفت وا می دارد امید است .

امید یعنی احساس امکان داشتن و ممکن بودن هر چیز غیر ممکن . ( مارسل ، 1962 )

نا امیدی انسان را از درون می پوساند و راه را برای کوشش و پیشرفت مسدود میکند ( نا امیدی شاخص مهم افسردگی می باشد ). ( گلمن ، دانیل ، 1995 ) .

فرد در اثر نا امیدی بشدت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های مختلف خود را بسنجد و تصمیم بگیرد . نا امیدی شخص را سریعا در هم شکسته و او را در برابر عوامل فشار آور بی دفاع و گرفتار می کند .

یکی از متغییر هایی که ارزیابی آن در تبیین تغییر پذیری گرایش به نا امیدی به نظر میرسد ، سخت رویی است . اولت کوبا سا (1979 ) سخت رویی را ویژگی شخصیتی پیچیده ای معرفی می کند که از سه مولفه چالش ، کنترل و تعهد تشکیل شده است . فردی که میزان خصیصه چالش در او بیشتر است رویدادهای زندگی را به منزله فرصتی برای پویایی و سازگاری مجدد و میدانی برای تحقیق و ارتقاء خویشتن تلقی می نماید و در برابر این رویدادها تسلیم منفعلانه را انتخاب نمی کند . فردی که مولفه کنترل در او زیاد است ، احساس تاثیر گذاری بر زندگی خویشتن را دارد و غالبا خود را در تغییر و دگرگونی شرایط توانا و مسئول می بیند . فردی که از تعهد بیشتری برخوردار است ، نه تنها خود را واجد ارزش می بیند ، بلکه در زندگی به چیز هایی بسیار با ارزش معتقد است که اهمیت و معنای زیستن را برای وی برجسته می سازد ( مدی ، اولت ( کوبا سا ) 1984 ص 31 )

طی سه دهه اخیر نقش تعدیل کننده یا محافظت کننده سخت رویی در قلمرو بیماریهای مختلف جسمانی به وفورمورد پژوهش قرار گرفته است( به عنوان مثال : لامبرت همکاران،1990 ) . به نظر می رسد که سخت رویی از طریق شیوه خاص ارزیابی رویدادها و استفاده از روش های مقابله با آنها مکانیزم محافظت کننده ای را در ساختار جسمی و روانی انسان به جریان می اندازد .

پژوهش حاضر رابطه بین سخت رویی و ناامیدی را مورد بررسی قرار می دهد .

فرضیه های تحقیق :

1 ـ بین سخت رویی و ناامیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .

2 ـ بین چالش و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .

3 ـ بین تعهد و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .

4 ـ بین کنترل و نا امیدی رابطه معنا دار وجود دارد .

ضرورت و اهداف پژوهش :

پژوهش حاضر بررسی میزان سخت رویی ( تعهد ، کنترل ، چالش ) برنا امیدی در دانشجویان کشاورزی و روانشناسی است .

از نظر بسیاری از پژوهشگران افرادی که سخت رویی بالایی دارند هنگام بروز مشکل بیشتر از روش مقابله گفتاری استفاده می نمایند .

سخت رویی یک مفهوم روانشناختی است که به شیوه های خاص و با ثبات فرد واکنش های او با رویدادهای استرس زای زندگی اشاره دارد . این سازه شخصیتی از سه مولفه تعهد ، کنترل و چالش تشکیل شده : 1 ـ تعهد نشان دهنده اعتقاد فرد به ارزشمند و معنا دار بودن فعالیت هایش و احساس عمیق و در آمیختگی با این فعالیت است  2 ـ کنترل بر عقیده است که تجارب زندگی قابل پیش بینی و کنترل است  3ـ چالش اشاره دارد به اینکه تغییر در زندگی امری طبیعی بوده و فرصتی برای رشد فراهم می آورد . (کوباسا و همکاران 1982 )

ناامیدی بعنوان یکی از صفتهای خاص واسط افسردگی تعریف شده است . (بک. 1963 و 1967  ملجس بالبی 1969 )

فرد ناامید کسی که در یک سیستمی از انتظارات منفی راجع به خودش و آینده زندگیش قرار گرفته است و رابطه بسیار نزدیکی با مفهوم درماندگی آموخته شده دارد .

مدیر سایت پایان نامه بازدید : 61 دوشنبه 12 آبان 1399 زمان : 22:49 نظرات (0)

تعداد صفحات : 97

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 968
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 63
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 91
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 46
  • بازدید ماه : 1,557
  • بازدید سال : 12,936
  • بازدید کلی : 262,576